آشنایی داریم که همیشه حرف های درست وحسابی می زند. هروقت می آید داخل جمع، از شنیدن حرف هایش همگی سرمان را تکان می دهیم و حسابی به فکر فرو می رویم؛ مثلاهمین چندوقت پیش سر قضیه آلودگی هوا می گفت که مردم فرهنگ استفاده از وسایل نقلیه عمومی را ندارند. می گفت فکر کنید اگر هرکس فقط یک روز در هفته تصمیم بگیرد از ماشین شخصی استفاده نکند، چقدر وضعیت شهر تغییر می کند؛ فقط یک روز. راست می گفت. حرفش را تصدیق کردیم. مشعوف شد.

یا همین ماجرای کثیف بودن شهر. می گفت فرهنگ «شهر ما خانه ما» برای مردم جا نیفتاده است. اگر هرکس آشغال خودش را داخل کیفش بگذارد، هم شهر کثیف نمی شود، هم کلی در هزینه های شهرداری و نیروی انسانی صرفه جویی می شود، اما حیف که فرهنگش را نداریم. راست می گفت. از شرمندگی سرمان را پایین انداختیم. مشعوف شد.