آرشیو دوشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۵، شماره ۶۴۰۳
سیاسی
۲۲
یادداشت

فقدان مغز متفکر انقلاب

دکتر مصطفی معین (استاد دانشگاه)

ما راضی به رضای پروردگار و حکمت و تقدیر او هستیم، ولی حقیقتا پذیرش واقعیت فقدان ناگهانی مغز متفکر انقلاب و شخصیتی که از بالاترین هوش سیاسی و سوابق مبارزاتی برخوردار بود بسیار دشوار است.

شناخت بنده از آقای هاشمی به اوائل دهه 50 و پس از انقلاب به همکاری در مجالس اول و سوم شورای اسلامی، دولت سازندگی و شورای عالی انقلاب فرهنگی بر می گردد و شخصیت استوار، بلند همتی، هوش سرشار و تدبیرش همواره مثال زدنی بود. نقش او در همه مراحل قبل و بعد از انقلاب و در عرصه ها و مسئولیت های مهم در دوران جنگ تحمیلی، عصر سازندگی، دولت اصلاحات، دوره 8 ساله حاکمیت سیاه عوام گرایی و فریب و پشتیبانی از تشکیل دولت تدبیر و امید نقشی تعیین کننده بود. او همواره منشا امید و انگیزه، تلاش و نگاه به آینده بود. در هر صورت تقدیر الهی آن بود که در دوره کهولت مورد سخت ترین آزمایش های الهی نیز واقع شود.

الحمدلله او از این ابتلائات و چالش های سهمگین سربلند بیرون آمد که نشانه آن اعاده حیثیت، محبوبیت و مقبولیت روزافزونی است که در سال های اخیر در نزد افکار عمومی پیدا نمود. مواضع جناب آقای هاشمی در طی یک دهه گذشته بتدریج مصلحانه تر، مترقی تر و هم جهت تر با موازین دموکراسی و مردم سالاری شد. ایشان همچنین به پشتوانه ده ها سال سابقه مبارزاتی و انقلابی خود، صادقانه و با شجاعت نسبت به دفاع از حقوق مردم، اعتراض به خشونت و افراطی گری در داخل و ایجاد تنش در سیاست خارجی و ایجاد اختلاف در جامعه و ترویج خرافات به نام دین و به عنوان انقلابی گری موضعگیری می کرد و تاوان آن را نیز می داد. اکنون در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در سال 96، نبود این استوانه فکری و سیاسی نظام و نماد امید و اعتدال کاملا احساس می شود.