آرشیو چهارشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۵، شماره ۶۴۱۱
صفحه آخر
۲۴
یادداشت

لاجرم بر دل نشیند

بابک چمن آرا (مدیر مرکز موسیقی بتهوون)

تعداد هنرمندانی که بتوانند بر چند نسل تاثیر بگذارند انگشت شمار است. سادگی و از دل برآمدن هنر فرهاد مهراد موجب شد تا با وجود توقف فعالیت هنری اش بعد از انقلاب، بتواند نسل های دهه 60 و بعد از آن را نیز با خود همراه کند. همه اذعان دارند که او انسانی آزاده در زندگی شخصی و هنری اش بود و این خود ظرفیت محبوبیت بسیار اوست.

برآیند وجوه اجتماعی و هنری فرهاد و تاثیرگذاری او باعث شد تا به جایگاهی ماندگار و جاوید برسد که با وجود چندین سال سکوت هنری و بیش از یک دهه سکوت حیاتی اش همچنان در یادها باقی بماند و ملتی با صدای او خاطره داشته باشند.

برخی آثار فرهاد مهراد در پیش از انقلاب به آهنگسازی اسفندیار منفردزاده و بابک بیات توسط پدر و عموی من در نشر «آهنگ روز» منتشر شد و این یکی از دلایل جذابیت او از کودکی برای من است. ما به لحاظ سنی سعادت این را نداشتیم که اجراهای قبل از انقلاب فرهاد مهراد را ببینیم ولی من این افتخار را داشتم که در یکی از معدود کنسرت های او، بعد از انقلاب شاهد اجرای زنده او باشم؛ آن کنسرت در سال 74 یا 75 در هتل شرق، در انتهای خیابان دماوند در شرقی ترین ناحیه تهران، برگزار شد. زمانی که هنوز ما هیچ اجرای موسیقی پاپی را از کسانی همچون محمد اصفهانی، شادمهر عقیلی و خشایار اعتمادی هم ندیده بودیم. آن اجرا بسیار جذاب بود و متاسفانه تنها تعداد محدودی توانستند در آن دو، سه شب اجرا از صدای زنده فرهاد بهره ببرند.

موزیسین ها در هنگام اجرا، بخشی از حس و حال واقعی شان را بروز می دهند و بخش دیگر اجرا، نقشی است که برای جذب مخاطب به نمایش می گذارند. فرهاد هم از این ویژگی مستثنی نیست اما در آن اجرایی که من از او دیدم، حس و حالش، نحوه نشستنش پشت پیانو، سر تکان دادن و اجرایش با گیتار، چنان از جان برمی آمد که گویی با پوست و استخوانش یکی شده بود.