ایستاده اند کنار همدیگر، نزدیک در ورودی دانشگاه، تکیه داده اند به دیوار و در گروه های چند نفره با صدای بلند می گویند و می خندند. تن سفید رنگ سیگار در همین جمع های دوستانه گر می گیرد و دودش پیاده رو را پر می کند. اعتراض اهالی محل هم فایده ای ندارد.

آنها نباشند یک گروه دانشجوی دیگر از راه می رسند همین جا کنار دیوار پیاده رو زیر سایه درخت، حرف می زنند سیگار دود می کنند و تا عصر جایشان را به دانشجوهای بعدی می دهند... صندلی های این دانشگاه هر روز پر و خالی می شود از جوان هایی که مدت هاست سیگار را به عنوان یکی ازعلاقه مندی هایشان انتخاب کرده اند؛ علاقه ای که از نظر خیلی از آنها پل ورودشان است