آرشیو یکشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۵، شماره ۳۷۵۰
صفحه آخر
۱۶
بازخوانی خبر تازه رسیده

سرنوشت سالن سنگلج به کجا می رسد

در انتظار وعده ها

تالار سنگلج پنج سال است که منتظر اجرای وعده های شهردار تهران مانده است. در این پنج سال، داوود رشیدی نامه ای برای قالیباف نوشت و از او خواست که سنگلج را دریابد و کمک کند. بعد از فوت این بازیگر و کارگردان قدیمی تئاتر ایران هم باز وعده هایی برای کمک به سنگلج و بازگرداندن آن به دوران اوج داده شد، اما در نهایت باز هم اتفاقی نیفتاد و سنگلج در دست مدیری مانده که تلاش می کند با کمترین امکانات و بودجه، این سالن نمایش را به روزهای اوج خود بازگرداند: روزهایی که غلامحسین ساعدی، بهرام بیضایی و عباس نعلبندیان در این سالن حضور داشتند و تماشاگر به دنبال دیدن نمایشی ایرانی و فاخر به آنجا می آمد. صبح روز یکشنبه علی عابدی در نشستی با خبرنگاران درباره آخرین مراحل بازسازی این تالار صبحت کرده و در همین نشست هم روایت کرده که شهردار تهران تا امروز پای هیچ کدام از وعده هایش درباره تالار سنگلج نایستاده و به جز چند جلسه بی نتیجه، اتفاق دیگر برای همراهی شهرداری با این تالار رخ نداده. اما این مدیر در جلساتی با نمایندگان فراکسیون فرهنگی تلاش کرده تا این نمایندگان را واسطه ای برای کمک شهرداری قرار دهد و بالاخره راهی به سمت بازسازی و مرمت باز شود.

عابدی می گوید که فعلااوضاع و احوال بازسازی سنگلج با توجه به کمبود امکانات لاک پشتی است، اما او و همراهانش نمی خواهند ناامید شوند و می خواهند سنگلج را به دوران اوج و روزگار اجرای نمایش ایرانی اصیل بازگردانند: نمایش ایرانی که در این نشست و توسط مدیر سنگلج این طور تعریف شده است: «از نظر ما نمایش ایرانی یعنی نمایشی که دغدغه سیاسی و اجتماعی دوره خود را داشته باشد و هر نویسنده ای چنین متنی بنویسد قابل اجرا در سنگلج خواهد بود.» قصه پرغصه سرنوشت تالار سنگلج با این روایت ها و تعاریف ها، بعد از سال ها اطلاع رسانی های بی نتیجه درباره بازگشت این سالن به دوران اوج، اندکی بوی خوشی و آرامش می گیرد. شاید دلنگرانی عابدی برای سرنوشت تالاری با این تاریخچه و قدمت کافی نباشد، اما همین که یک نفر نگران سنگلج است و تلاشش را می کند به نسبت سال های گذشته، اتفاقی استثنایی است که نمی شود از آن چشم پوشی کرد.