آرشیو پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۵، شماره ۶۴۵۹
صفحه آخر
۲۴
دیالوگ

به شوق هفتاد و سه سالگی «فریدون مجلسی» در آغاز بهار

هنر تاریخ نگری

محمد صادقی

1. فریدون مجلسی یکی از چهره های فرهنگی برجسته روزگار ماست که با انتخاب هایی هشیارانه، آثاری را از نویسندگان نامداری همچون رابرت گریوز، هاوارد فاست، فیلیپ راث، گور ویدال، آمارتیاسن و... به فارسی ترجمه کرده و همواره در کار ترجمه کوشا بوده است. کاری که خدمت بزرگی به شمار می رود زیرا با ترجمه به تعبیری از «تک آوایی» جلوگیری می شود و شهروندان فرصت می‎ یابند تا با اندیشه های گوناگون، فرهنگ های مختلف و... آشنا شده و از آنها بیاموزند و دیگر اینکه ترجمه در گشودن فضای اندیشه ورزی و ایجاد زمینه برای نوآوری و خلاقیت فکری نقش بسیار مهمی دارد. همچنین او در چند سال گذشته، برخی از مقاله های خود را با تقسیم بندی موضوعی به صورت کتاب (چهره ها، گذاری در مقولات فرهنگی و...) منتشر کرده و نمایشنامه (زرینه) و داستان (ساعت طلا) هم نوشته است.

2.اکنون اگر بخواهم به یکی از آثار فریدون مجلسی بپردازم، ترجیح می دهم به کتاب «اسیر افتخار» اشاره ای داشته باشم که مدت زیادی از انتشار آن نمی گذرد و به نظرم به لحاظ نگاه انتقادی، یکی از درخشان ترین آثار اوست. کتاب «اسیر افتخار» با ماجرای ربودن و قتل سرتیپ محمود افشارطوس آغاز می شود. مجلسی با واکاوی چرایی ناپدیدشدن حسین ذبیح پور (کارمند شهربانی)، نقش ناصر زمانی (کارمند شهربانی) در دوقدمی افشارطوس و آنچه خود در دیداری از سرهنگ نادری شنیده بوده، روایتی را پیش روی ما می گذارد که بسیار خواندنی و هیجان برانگیز است. اما این آغاز داستان است، نویسنده در ادامه، نگاه انتقادی خود را (بی اعتنا به اینکه دیگران چه روایت و تحلیلی را می پسندند یا نمی پسندند) درباره برشی حساس از تاریخ معاصر ایران به کار انداخته و به شکل گفت وگویی می کوشد تا مسائلی که همواره با قطعیت درباره آنها داوری می شود را به چالش بکشد. مسائلی که با صف کشی متعصبانه نیروهایی که این سو و آن سوی آن درگیری تاریخی ایستاده اند امتداد یافته و محصول آن هم بیش از هر چیزی انباشت کینه و سرگرم سازی خود و دیگران به نام بازخوانی تاریخ بوده و هست! از این رو کوششی که مجلسی انجام داده بسیار مغتنم است، بویژه که به امروز و فردای ما می نگرد و به نام تاریخ، در گذشته متوقف نشده است!

روزنامه نگار