آرشیو یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶، شماره ۶۵۰۶
ماه مهر
۱۱
درس هایی از نهج البلاغه

ضرورت حکومت

دکتر منصور پهلوان (استاد دانشگاه)

در میان مکاتب سیاسی بجز آنارشیست ها که با برقراری دولت و حکومت مخالف هستند شاید مکتب دیگری نباشد که با اصل لزوم مدیریت و حکومت در جوامع بشری مخالف باشد. هرچند در میان فرقه های منحرف از اصول اسلامی کسانی هم بوده اند که افکاری نظیر آنارشیست ها داشته اند و با سوء برداشت از آیه «ان الحکم الا لله» می پنداشتند هیچ حکومتی مشروعیت ندارد.ولی آنان نیز سلسله فرماندهی را رعایت می کردند و در عمل به نوعی از حکومت قائل بودند. امام علی علیه السلام به یکی از مهم ترین اصول مدیریت سیاسی در جوامع بشری اشاره فرموده اند. درخطبه 40 نهج البلاغه می خوانیم: «لابد للناس من امیر بر او فاجر یعمل فی إمرته المومن و یستمتع فیها الکافر» یعنی برای مردم گریزی از داشتن امیر و فرمانروا نیست خواه آن امیر نیکوکار باشد وخواه فاجر. مومن در آن حکومت به کردار شایسته خود می پردازد و کافر نیز در آن متمتع می شود و سود می جوید. بنا براین از منظر امیر مومنان اصل وجود فرمانروا برای برقراری نظم و امنیت در جوامع ضروری است حتی اگر فرمانروا عادل هم نباشد بهتر از آن است که جامعه فرمانروا نداشته باشد و هرج و مرج گریبانگیر همگان شود. در ادبیات ما نیز وجود فرمانروا برای جامعه به «سر»برای بدن آدمی تشبیه شده است، سر مرکز فرماندهی بدن است و رئیس و سرور نیز فرمانده جامعه. مولوی در مثنوی می گوید:

اصل لشکر بی گمان سرور بود

قوم بی سرور تن بی سر بود