گزارشی تکان دهنده از کودکانی که در روز روشن و پیش چشم چند میلیون شهروند تهرانی، زندگی آینده خود را در دل زباله ها می جویند
کودکان زباله گرد، نان را به قیمت جان می خرند
نیم نگاه
زندگی زیر پوست شهر
همه چیز از مرگ سوزناک احد و صمد آغاز شد. همان دو برادر ناتنی 7 و 8 ساله افغان که به دور از پدر و مادر، به ایران پناه آورده بودند و در یک گاراژ جمع آوری ضایعات کار می کردند تا مخارج خانواده نابسامان شان در افغانستان را تامین کنند، اما سرنوشت برایشان خواب بدی دیده بود. بیست و سوم دی ماه سال گذشته، شب هنگام، بخشی از گاراژ آتش گرفت و دو برادر که شب ها را در همان گاراژ متعفن و مملو از جانوران موذی می خوابیدند، در چشم به هم زدنی اسیر شعله ها شدند و جان شیرین شان را به زبانه های خشمگین آتش سپردند.