آرشیو پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۶، شماره ۲۹۰۴
سیاست
۶

درباره آزادی بیان

فرهاد بدرقه

بی گمان یکی از موارد مهم آزادی که از بحث برانگیزترین آنهاست، آزادی بیان است.

شاه بیت آزادی و نمود عینی آن جامعه ای است که امکان بیان عقاید و اندیشه ها باشد که هم اکنون در شکل آزادی قلم، کتاب، مطبوعات و رسانه ها مطرح می شود.

قبل از هرچیزی نخست باید به تعریف آزادی بیان پرداخت. آزادی بیان یعنی آزادی اندیشه و عقیده، به مفهوم دیگر آزادی بیان ابزاری است برای رساندن اندیشه و عقیده ای به دیگران.

آزادی بیان جزء آزادی های فردی است که فرد با استفاده از آن، بتواند هر چه در قوه دارد به فعل آورد و نیروهایی را که در وی نهاده شده است، ظاهر کند.

به عبارت دیگر آزادی بیان آن است که افراد به موجب آن، حق نشر افکار و عقاید خود را از طرق گوناگون دارا باشند، بدون اینکه نشر آنها موقوف بر تحصیل اذن یا محکوم به سانسور باشد.

قانون گذار ما نیز در تایید آزادی بیان، می گویند «نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، مگر اینکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد». معمولا این نوع از آزادی ها را قانون، دستگاه قضائی و دولت تضمین می کنند.

کسانی که از روی دانایی از فرصت دادن به مخالفان خود هراسی ندارند، در حقیقت رونق خود را در سایه علم و معرفت و تدبیر دیگران می دانند.

به همین دلیل از آزادی بیان با آغوش باز استقبال می کنند و پاسخ دهی به عیب های احتمالی و اشکالات محتمل را ممکن می دانند. بنابراین از روبه روشدن با حجت مخالفان خود نمی هراسند.

چراکه می دانند اگر این اشکالات به حق باشند، جامعه را اصلاح می کنند و اگر باطل باشند، جامعه از طرح آنها زیان نمی بیند و مبانی آن نیز قوی تر می شود.

شاهد دیگر آزادی بیان مربوط به روایاتی است که افراد را موظف به بیان خیرخواهی ها نسبت به حاکم می کند و تحت عنوان «النصیحته لائمه المسلمین» مطرح است.

اگر همه افراد نسبت به یکدیگر مسئول اند پس نصیحت به یکدیگر و از آن مهم تر نصیحت به مسئولان از وظایف آنان شمرده می شود و روشن است که فرض اجرای این مسئولیت با آزادی بیان محقق می شود