آرشیو یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶، شماره ۳۸۴۹
صفحه آخر
۱۶
بازخوانی خبر تازه رسیده

معنای متفاوت شرایط

نازنین متین نیا

دو هفته پیش و در همین صفحه لیلا ارشد به عنوان یکی از فعالان مدنی که سال های سال است در حوزه آسیب های زنان و کودکان کار است از رفتار با کودکان کار در شهر گفت. بهانه یادداشت روز جهانی مبارزه با کار کودک بود و حرف های ارشد درباره رفتاری که باید در شهر با این کودکان داشته باشیم. توصیه او به درک موقعیت و شرایط این کودکان بود و اینکه باید مراقب باشیم تا آنها را طرد نکنیم و پس نزنیم. حالا بعد از دوهفته فیلمی در فضای مجازی دست به دست می شود که روایتی دردناک از زندگی یک کودک کار است. در این فیلم از کودک می پرسند که چه «آرزویی» دارد و در جواب می شنوند که کودک حتی نمی داند که «آرزو» چیست و دلش چه چیز می خواهد. موقعیت عجیب مواجهه با زندگی واقعی این بچه ها، موقعیتی است که فیلم برای مخاطبانش می سازد. اینکه ببینیم این بچه هایی که فال به دست در چهارراه ها و خیابان ها ایستاده اند یا می خواهند که با اصرار شیشه خودروی ما را تمیز کنند در چه شرایطی هستند.

در واقع باید بدانیم که «شرایطی» که ما تصور می کنیم با «شرایطی» که آنها زندگی می کنند، زمین تا آسمان متفاوت است. ممکن است ما در تصور خود به گرما یا سرمای هوا فکر کنیم، به شکم های گرسنه و جسم های نحیف سوءتغذیه دار و همیشه خسته. به سرپناه هایی که نیست یا خانه های محقر و کوچک. این «شرایط» تصور شهروندی است از واقعیت زندگی یک کودک کار که تلاش می کند در لحظه مواجهه کمک حال باشد (البته شهروند دلسوز و مسوول). اما واقعیت این است که فقر این کودکان عمیق تر از درک ما است. فقر آنها در نداشته های انسانی تعریف می شود که در یک خانواده متوسط همه ما تجربه کرده ایم: فقر محبت، فقر اطمینان، فقر امنیت روانی، فقر تربیت و از همه مهم تر فقر انسان بودن و ارزش داشتن. فقر اصلی اینجا است. جایی که ما نمی بینیم و این بچه ها با آن بزرگ می شوند و به خیل فقیران انسانی این جامعه می پیوندند. وظیفه ما شاید دیدن این فقر است و پیدا کردن همزبانی با آدم های کوچکی که در خیابان ها، کنار ما زندگی می کنند و نه به نان تقسیم کردن ما، که به تقسیم محبت انسانی نیازمندند.