حکایت تکراری باران های ویرانگر «گلستان»
سیل رفت، اندوه ماند
زن ها دور تا دور اتاق نشسته اند و تسبیح می گردانند، ختم صلوات گرفته اند. مادر، کنار در نشسته،پوشیده در لباس یکدست سیاه. عزادار عروس و نوه اش است؛ حسین 3 ساله. مادر و کودک را به خاک سپرده اند. دیروز مراسم ختم بوده. تسبیح سفید میان انگشتان زن جابه جا می شود. «دعا کنید گمشده من سالم پیدا شود.» گمشده اش، جواد است. پسرش. پدر حسین. می گوید: «من مشهد بودم که این اتفاق افتاد. نمی دانم چه شد.» اتفاق، روز جمعه افتاده. سیل گلستان، در زرینگل علی آباد، خانواده سه نفره را به کام خود کشید. اهل «خان ببین» هستند. مابین علی آباد و دلند. در شهر از هر که می پرسم، خانه نعمتی را نشان می دهد. خانه ای با در آبی بزرگ
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 70 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
- دسترسی به متن مقالات این پایگاه در قالب ارایه خدمات کتابخانه دیجیتال و با دریافت حق عضویت صورت میگیرد و مگیران بهایی برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمیکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.