آرشیو شنبه ۲۵‌شهریور ۱۳۹۶، شماره ۳۹۰۶
صفحه آخر
۱۶
بازخوانی خبر تازه رسیده

در امتداد لحظه های بی خبری

نازنین متین نیا

هیچ فیلمسازی فیلم هایش را برای خاک خوردن در قفسه های آپاراتخانه نمی سازد، هیچ نویسنده ای کتاب هایش را برای کتابخانه ای پر از کتاب های بی مجوز نمی نویسد، هیچ عکاسی برای دیده نشدن عکسش، دوربین به دست نمی گیرد و اصلا هیچ هنرمندی برای انزوای اثرش دست به خلق نمی زند... اما ماهیت مجوزهایی که باید به آثار هنرمندان برسد و اجازه نمایش آنچه خلق شده است را بدهد، گاهی باعث می شود تا فیلم ها، کتاب ها، تابلوهای نقاشی و عکس و مجسمه و... پشت درها بمانند و هنرمند از دیده شدن دور بماند. شاید اگر از نگاهی حقوقی و قانونی به این اتفاق بنگریم، آنچه قانون از مجوز برای اثر هنری روایت می کند، درست باشد. اما بحث این یادداشت این نیست. فارغ از نگاه همیشه بدون احساس قانون به هنر، که شرط واجب و لازم است، هنرمندانی هستند که در صف دیده نشدن و پشت درهای بسته می مانند: درهایی که تجربه تاریخی ثابت کرده همیشه بسته نمی مانند و با گذشتن زمان باز می شوند. اگر به فهرست فیلم ها، کتاب ها و... نگاه کنیم در هرمقطعی و در هر شرایط اجتماعی و سیاسی، همیشه فهرست ممنوعه ای بوده که حالا دیگر ممنوع نیست و حتی گاهی تصور مشکلات منجر به توقیف آن اثر هم اتفاقی عجیب و گاهی خنده دار است. اما چالش همیشگی هنر و قانون همین است: چالشی که مدام در جریان است و در این میان ضربه اساسی را تنها و تنها به هنرمندی وارد می کند که سال های سال منتظر دیده شدن می ماند. هنرمندی که برای ساخت یک فیلم، نوشتن یک داستان و خلق یک اثر، هیچ وقت سرضرب آستین بالا نزده و لحظات مهمی از زندگی اش را صرف خلق کرده و در کسری از ثانیه و با یک دستور رسمی به بایگانی می رود...

عصر روز جمعه دوباره خبر آمد که فیلم هایی که در معاونت سینمایی دولت دهم پشت درها ماندند، در فهرست ممنوع های سازمان سینمایی دولت دوازدهم نیستند. کیانوش عیاری، محسن امیریوسفی، رضا درمیشیان و... هرکدام سال هایی از زندگی خود را در انتظار این خبر و تاییدهایش گذراندند. سال هایی که ممکن است در مصاحبه های خبری روایتی از آن داشته باشند، اما قاعدتا هیچ کسی جز خودشان نمی داند این روزگار سخت پشت درهای بایگانی چطور گذشت و چطور زندگی آنها را تغییر داد.