ماجراهای عادله دواچی در هتل جهان - آخرین قسمت
نامه طلوع
آقامهدی طلوع را شناخت. نویسنده ای که خیلی سال پیش وقتی آقامهدی تازه داماد شده بود آمده بود هتل. عادله دواچی تازه آمده بود و روزهای شنبه و سه شنبه بساط رختشویی را وسط حیاط هتل راه انداخته بود. طلوع با نامه عادله وارد شد. آقامهدی از پشت پیشخوان بیرون آمد دست هایش را باز کرد و گفت: «آقای طلوع خوش اومدید.» طلوع هم آقامهدی را بغل کرد و نگاه کرد به دوروبر. تقریبا هیچ چیز تکان نخورده بود. عکس آقاتونی را بغل ساعت شماطه دار کنار آشپزخانه زده بودند. آقاجهانگیر سفیدمو می رفت و می آمد و کله اش را از آشپزخانه بیرون می آورد و با حوله دست هایش را خشک می کرد. طلوع چمدان
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 70 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
- دسترسی به متن مقالات این پایگاه در قالب ارایه خدمات کتابخانه دیجیتال و با دریافت حق عضویت صورت میگیرد و مگیران بهایی برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمیکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.