آرشیو یکشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۶، شماره ۶۶۱۸
صفحه آخر
۲۴
عکس نوشت

نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد

الهه خسروی یگانه

جهان به تماشای دیوانگی مردی نشسته است که حالا، همه چیز را به سخره می گیرد. صلح جهانی، آرمان هایی که قرن هاست آدم ها برایش می جنگند و تلاش هایی که تاکنون انجام شده تا زمین جای بهتری برای زندگی شود. بیش از همه اما شاید ما مردم ایران هستیم که به تماشای ترامپ نشسته ایم. او که هربار بهانه ای ساز می کند برای زیر پا گذاشتن همه آنچه تا پیش از او برای برقراری صلح، شکل گرفته بود.در نگاه مان هم وحشت است، هم خشم و هم تعجب. وحشت از دیوانه ای که فاصله انگشتانش با بمب های هسته ای امریکا تنها چند سانتیمتر است و با این حال ما را متهم به داشتن تسلیحات هسته ای می کند، خشم از مرد روانپریشی که حتی جغرافیای کشورش را هم نمی شناسد و با وقاحت محض خلیج فارس ما را خلیج عرب می خواند برای خوش خدمتی به مشتری پر و پا قرص کارخانه اسلحه سازی اش و تعجب از ملتی که این کودک خطرناک را برای ریاست جمهوری انتخاب کرد. با این حال در این نگاه هر چه باشد، صبوری هم هست. صبوری سینه به سینه رسیده از نسل های قبل مان. این، نخستین بار نیست که ما به تماشای دیوانه ای بر مسند قدرت می نشینیم همچنان که دیگر مردمان جهان هم چنین تجربه هایی را از سر گذرانده اند، وقتی هیتلر و موسولینی قهقهه های مستانه سر می دادند یا قذافی و صدام سایه دست تا مفرغ به خون آغشته را بر سر ملت ترس خورده بی پناه شان می گستراندند. مرد بی نام و نشانی که حالا این روزنامه را به دست گرفته شاید پس ذهنش همان شعر سیف فرغانی تکرار می شود آنجا که سرود:

این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید/ نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد

بیش از دو روز بود از آن دگر کسان /بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد

بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم / تا سختی کمان شما نیز بگذرد...