آرشیو شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۶، شماره ۶۶۲۳
صفحه آخر
۲۴
یاد

سوگنامه ای برای هومن عناصری

وای بر ما

سید محمدحسین هاشمی (روزنامه  نگار)

1- ما از آن دست آدم های غریب افتاده ایم؛ آنها که فقط فکر می کنند خیلی رفیق در اطرافشان دارند و تا دستشان خراش بیفتد، کلی آدم از هر جایی از شهر می آیند و به دادش می رسند؛ ما که می گویم، مخلوطی است از کلی روزنامه نگار و مدیر فنی و مدیر هنری و اینها؛ ما همان هایی هستیم که همیشه باید برای «چه خبر»های مردم جواب داشته باشیم و اما درونی منزوی داریم؛ آنقدر که ممکن است جنازه مان چند روز روی تخت بماند و هیچ کس خبردار نشود. وای بر ما!

2- هومن هم از همان دست آدم ها بود که یادشان کردم؛ هومن که می گویم، همان هومن عناصری است؛ همان کسی که یک دوجین رفیق و همکار دور و اطرافش داشت، اما وقتی تقدیر برایش پایان را در سی وسه سالگی نوشت، چند روزی روی تخت ماند تا یادمان بیاید و بگوییم «ا راستی! خبری از هومن نیست»؛ وای بر ما!

3- حالا که رفته و خاک سرد است و خودمان دچار روزمرگی خواهیم شد لابد، چه فرقی دارد این همه حرف از گذشته؟ اینکه بگوییم هومن عناصری بیش از یک دهه در این مطبوعات رنگ به رنگ، کار کرد؛ کارهای ماندگار؛ اینکه بگوییم ورزشی نویس ها خوب می شناسندش؛ اینکه بگوییم اهالی قدیمی همشهری، بهتر می شناسندش؛ اینکه بگوییم نخستین مدیر آژانس عکس تهران بود؛ اینکه بگوییم روزگاری برای خودش برو و بیایی داشت در این تحریریه ها. هومن عناصری روزگاری برای خودش کسی بود و ما او را از دست دادیم؛ وای بر ما!

4- دیروز که او را به خاک سپردیم، دیدیم کلاهمان خیلی پس معرکه است؛ فهمیدیم که ای بابا! رفیق مان چه بروبیایی داشته هر سه شنبه در جمکران؛ چه ها که نمی کرده در هیات عزاداری امام حسین؛ چه رفقایی آن سوتر از ما مطبوعاتی ها داشته و ما نمی دانستیم. اصلا ماندیم که وقتی می گویند دستتان را بالا بیاورید و حلالش کنید، او باید ما را حلال کند یا ما او را؛ حیف که این اواخر نگفتیم حلالمان کن؛ وای بر ما!