آرشیو پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۶، شماره ۶۶۳۴
صفحه آخر
۲۴
عکس نوشت

شهر شادگان با کمبود منابع آبی دست و پنجه نرم می کند

شهر نخل های سر بریده

مهدی نوروز

نامش شادگان است؛ با شنیدن نامش تصور می کنی که با محلی خرم و آباد روبه رو هستی؛ آن اندازه که مردمانش نمی توانند شادی را از خود دریغ کنند. این شهر در استان خوزستان، 120 کیلومتری اهواز و البته در مجاورت یک تالاب بین المللی قرار گرفته است. روزگاری دور طوایفی از عراق و عربستان به دلیل خشکزار و شنزار بودن زادگاه اصلیشان به منطقه ای با حدود 57 هزار هکتار اراضی قابل کشت پای گذاشتند. منطقه ای که نخل های بلند و سرسبزش در فصل خرما پزان هزاران تن خرما به ارمغان می آوردند و چرخ زندگی چنان چرخیدن گرفته بود که دیگر فرسنگ ها و نسل ها، خاطرات روزگار و دوران خشکی را پشت سر گذاشته بود، پس نام شادگان نیز چندان بی راه نبود.

حیات شادگان به کشاورزی گره خورده و حیات کشاورزی این منطقه نیز به رودخانه های کارون، جراحی و همچنین تالاب هورالدورق. شاید آن روی سکه داستان شهر نیز از همین جا شروع شد. ورودی آب «جراحی» به تالاب کاهش چشمگیری پیدا کرد، آب تالاب آلوده شد و به سمت خشکی رفت؛ تالابی که این روزها به ته مانده های نمک تبدیل و رنگش قرمز شده، گویی نفسش در حال بند آمدن است.

تصویر این روزهای شهر، چهره غریبی از آن را به نمایش گذاشته است؛ نخلستان های خشکیده و نخل های سر بریده، شناورهای به گل نشسته و حیوانات تلف شده و البته مردمان شهر؛ بزرگانی که نگرانی از چهره شان می بارد و کودکانی که بی توجه به آنچه در تالاب رخ می دهد در اندک آب باقی مانده آنجا در حال شنا هستند. می گویند از حدود هفت سال قبل خشکی گریبان منابع آبی شهر را گرفت و دامنه اش به نخلستان های شهر سرایت کرد؛ از دو میلیون اصله نخل شادگان بیش از نیم میلیون در سال 1395 نابود شده است و باقی آن نیز وضعیت مناسبی ندارد و طی خشکسالی بخشی از ساکنان به شهرهای دیگر مهاجرت کرده اند. گویی شهر و نخل های باقی مانده اش تنها به امید نام «شادگان» زنده هستند.