آرشیو دوشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۶، شماره ۳۹۴۸
هنر و ادبیات
۱۲
گفت و گو

گفت و گو با محمدعلی بنی اسدی به بهانه نمایشگاه رنگ، رخ سار

راه های پیچاپیچ نقاش

سیزدهمین نمایشگاه نقاشی محمدعلی بنی اسدی برگزار شد. گالری ساربان میزبان این هنرمند نقاش و تصویرگر در آستانه هفتادسالگی بود. آنچه پیش روی شماست گفت وگویی است به بهانه نمایشگاه رنگ، رخ سار.

در مسیر حرفه ای تان راه های زیادی رفته اید. نقاشی کجای این مسیر قرار دارد؟

جزو آدم هایی هستم که نمی توانند چیزی را در خودشان نگه دارند، بپرورند و بعد به شکل جدی دربیاید و بیرون بریزند. باید دایما کار کنم و پختگی در مسیر اتفاق بیفتد. در هنرستان مجسمه سازی و بعد در دانشکده هنرهای زیبا، نقاشی خواندم و همزمان در کانون انیمیشن هم کار کردم. از یک جایی هم تصمیم گرفتم انیمیشن کار نکنم چرا که آن موقع روی طلق کار می کردیم و یک سیکل باید تکرار می شد و من هم نمی توانم کاری را عینا تکرار کنم. حتی وقتی روی بوم یک طرح مدادی می کشم بعد می خواهم روی آن رنگ بگذارم تغییرش می دهم. کارهای زیادی کرده ام اما کار جدی و اصلی نقاشی بوده است.

دوران دانشکده چقدر در کارتان موثر بود؟

آن سال ها در هنرهای زیبا سال اول همه عمومی می خواندند. سال دوم تقسیم می شدند.

آموزه های دانشکده کلا به کارتان می آمد؟

تقریبا همه چیز را خودم کشف کردم. معلم های مان هم مثل الان نبود که سر کلاس باشند و گفت وگو کنند، چند دقیقه ای راهنمایی می کردند و بعد ژوژمان کار بود. خودتان باید پیدا می کردید.

یعنی از هیچکس در آن دوره تاثیر نگرفتید؟

به شدت از نویسنده ها الهام گرفتم. شانس آوردم دورانی که خیلی دوست داشتم مطالعه کنم اصلا کتابی راجع به نقاشی نبود. مطالعه گاهی به راحتی شما را می بندد و کانالیزه می کند. من هرچه خواندم از ادبیات بود. معلم هایی مثل شمیم بهار در کلاس تحلیل فیلم یا پرویز دوایی که نگاهش به طنز برایم جذاب بود اثر بیشتری بر من داشتند.

در چند حوزه کار می کردم به امروز که نگاه می کنم می بینم دنبال خطی می گشتم که خودم را بیان کنم. شاید اگر به گذشته برگردم دیگر کاریکاتور کار نمی کنم، ولی به من کمک کرد برای اینکه رفتار با قلم را یاد بگیرم. اگر یک مسیر را می رفتم شاید زودتر خودم را پیدا می کردم اما این چندگانگی در من همچنان عمل کرده است.