«ایرنا» دختر تنها و غمگینی است که تنها دلخوشی اش در جهان، یک اسب چوبی است که در سال نو هدیه گرفته است. ایرنا آرزو می کند اسب چوبی اش روزی اسب واقعی بشود، بالاخره در یکی از شب هایی که ایرنا انتظارش را نداشت، رویایش به حقیقت پیوست و اسب واقعی به زندگی اش پا گذاشت.

ویکتور اسمش را دوست نداشت. آن قدر دنبال اسم جدید برای خودش گشت تا رسید به «آبنبات» و به همه قبولاند که بعد از این آبنبات صدایش کنند و اسمش شد: آبنبات. او به معجزه آبنبات هایی که همیشه دم دست دارد امیدوار است و فکر می کند می شود با این آبنبات های شیشه ای از هر هفت خوانی عبور کرد. اما...

قهرمان این کتاب فکر می کند و مفهوم خانواده و ارزش و اهمیت آن را درمی یابد. داستان با امید و اندیشه پایان می یابد و جوانانی را مخاطب قرار می دهد که با موضوعاتی مانند نژاد، ایمان و تعصب دست و پنجه نرم می کنند. «پر» برنده جایزه نیوبری است و تحسین منتقدان ادبی و فعالان ضد جنگ را برانگیخته است.

ارنستو برای اولین بار به مدرسه می رود. از مدرسه بازمی گردد. مستقیم می رود مادرش را پیدا می کند و به او می گوید: من دیگر به مدرسه برنمی گردم! مادر می پرسد چرا؟ و ارنستو پاسخ می دهد: چون که...در مدرسه چیزهایی به من یاد می دهند که من نمی دانم. نویسنده که از داستان نویسان بنام جهان است، در این کتاب، ناکارآمدی روش های متعارف آموزش در جهان را نقد می کند.

راورندوم، ماجرای سگی است که پا به دنیای پریان می گذارد. قصه یک سگ واقعی به نام راور که پسربچه ای او را در ساحل گم می کند. سپس به دست یک جادوگر، اسباب بازی می شود و با جادوگر شنی خنده دار و بامزه ای دیدار می کند و ماجراهای بسیاری را در ماه و اعماق اقیانوس پشت سر می گذارد.