آرشیو چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۶، شماره ۴۹۷۲
صفحه آخر
۲۰
راپورت های میرزا ادریس

روضه خرابه شام لازمیم!

خبردار شدیم زمین لرزه ای قصبات کرمانشاه و باختران را فراگرفته و جمعی از رعیت عزیز و غیور کرد در زیر آوار مدفون گشته، فاتحه ای قرائت کرده و طلب غفران و آمرزش کردیم. غفرالله لنا و لهم.

من بعد ذالک به خشایار فرمودیم کاغذ اخبار ابتیاع کرده، خبر از زلزله بخواند. عارض شدند حال ندارند و از روی ماسماسک همراهشان خبر خواندند. از قرار معلوم در دوسیه زلزله و بلایای طبیعی «من ای نحو کان رجال» حکومت و سیاست برایشان درس نمی شود. آن از بم، آن از پلاسکو، آن از ورزقان و این هم از این... جان رعیت عزیز است و گرامی و با جان اهل و عیال رجال حکومت نباید توفیر داشته باشد.

در کاغذ اخبار خواندیم امداد و نجات به کندی صورت گرفته و رعیت نازنین و داغدیده کرد شب را بی چادر و سرپناه در خیابان و بیابان بیتوته می کنند. حقیقتا آزرده شدیم. به خشایار فرمودیم بلیت طیاره ابتیاع کند، سری بزنیم و آواری جمع کنیم، روستازاده ایم، بد بیل نمی زنیم. عارض شدند بلیت 150 هزار تومانی از قرار معلوم سر به ثریا گذاشته و تا 900 هزار تومان بعضی آژانس ها می فروشند!

ای تف همایونی ما به شرف هرکه بخواهد از غائله زلزله کرمانشاه بای نحوکان، کیسه ای بدوزد و کاسبی بکند. دلمان غصه دارد. سیدیعقوب روضه خوان را گفته ایم غروبی بعد از نماز به اندرونی مشرف شوند، مقادیری روضه خرابه شام بخواند و اشک بریزیم دلمان نرم شود. لایوم کیومک یا اباعبدالله