آرشیو سه‌شنبه ۷ آذر ۱۳۹۶، شماره ۳۰۲۱
روزنامه فردا
۲۰
نگاه

ما مدیونیم

دکتر سید حسین مهرآوران

شاید حدود 20 سال از آن روزها گذشته؛ روزهایی که جمع می شدیم تا چند روزی را در یکی از روستاهای کوهستانی جنوب شهرستان بابل بگذرانیم؛ روستایی با چشم اندازی از فرشی از ابر تا به افق. مرور این تجربه های تابستانی پاک و سبز برایم زیبا و مقدس اند؛ تجربه هایی که فرصت تکرار آن کمتر ممکن می شود. در یکی از آخرین سفرها مرد روستایی کنارم، با دستانش به شکافی در کوه مقابل مسیر اشاره کرد و گفت: به آنجا می گویند: «کیجا بور» (محل عبور دختر به مازنی). برایم تعریف کرد که در سال های دور، دختران آن منطقه هنگام ازدواج، شب اول زندگی مشترک را باید به گونه ای خاص می گذراندند (مسئله ای که در دوران اقامتم در یکی از استان های جنوبی نیز از برخی ساکنان محلی شنیدم). در سال های دور، دختر و پسری که عشقی مثال زدنی به یکدیگر داشتند، بعد سال ها به هم می رسند و در شب ازدواج، دختر -که پذیرش این مسئله برای او دشوار بوده است- از ترس گماشتگان خان به جنگل می گریزد. گماشتگان به تعقیب دختر می پردازند تا به گفته مرد روستایی، کوه دهان باز می کند و دختر را در خودش پناه می دهد. بارها، به تلخی اسطوره ای می اندیشیدم که حقیقت ورای آن را ابری از ابهام پوشانده. این را که آن دختر به دست گماشتگان خان آسیب دیده و کشته شده و این باوری از جانب خود آنها برای توجیه ساکنان بوده است یا آنکه از سوی مردم برای تسکین تلخی آن رویداد خلق شده است، خدا می داند. به تاریخی می نگرم که به زنان این سرزمین مدیون است و امروز ما باید سنگینی این دین تاریخی را بر شانه هایمان حس کنیم و در جهت کاهش شکاف ها و برابری بیشتر جنسیتی، با توجه به ذخایر معنوی، تاریخی و بشری، گام های جدی تری برداریم.