آرشیو یکشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۶، شماره ۲۱۷۹۴
اخبار کشور
۱۰
خوان حکمت

چگونه محل زندگی خود را نورانی کنیم؟

انسان آن قدرت را دارد که گذشته از اینکه خود را نورانی کند، زمان و زمین خود را هم نورانی کند، این طور نیست که انسان تابع زمان خود باشد یا تابع سرزمین خود باشد. افراد عادی در هر زمینی که زندگی می کنند، زمینی فکر می کنند و تابع سنت آن سرزمین هستند، یا در هر عصر و زمانی که به سر می برند در رهن همان زمان می باشند؛ اما افراد میانی و برجسته می توانند آن زمین خودشان، چه خانه، محله، روستا و شهرشان و چه کشور و قاره شان را نورانی کنند، این سرزمین را انسان می تواند نورانی کند. اگر در یک زمان و عصری به سر می برد، افراد عادی تابع سنت آن عصر میباشند، ولی مردان میانی چه رسد به مردان اوحدی اینها می توانند عصر خودشان را نورانی کنند. بیانی از وجود نورانی پیغمبر(ص) رسیده است که فرمود: شما بکوشید خانه و آن محلی که زندگی می کنید را نورانی کنید: «نوروا بیوتکم بتلاوه القرآن».[1] به این فکر نباشید که آن مکان و آن زمین، شما را روشن کند، شما آن زمین را روشن کنید. زمین در برابر انسان اصل نیست، زمان در برابر انسان اصل نیست؛ این متمکن است که مکان را شرف می دهد و این متزمن است که آن زمان را حیثیت می بخشد. فرمود شما می توانید خانه خود را روشن کنید؛ اصل این مطلب در سوره مبارکه «نور» آمده است. در سوره مبارکه «نور» بعد از اینکه «الله» را به عنوان (نور السماوات و الارض) معرفی کرد، فرمود رابطه شما با آن نور «الله» بسیار دشوار است، این نور یک نور دیگری دارد (مثل نوره)[2] مثل نور خدا این است؛ آنگاه این نور خدا که مثلی دارد، درخصوصیت هایی است (فی بیوت اذن الله ان ترفع)؛[3] مثل مسجد و مثل حرم و مانند آن. این نور نور در مراکز خاص است، چرا و به چه مناسبت مسجد مقدس است؟ به چه مناسبت حرم مقدس است؟چرا مسجد محترم است؟ چرا حرم محترم است؟ برای اینکه (فیه رجال یحبون ان یتطهروا)[4]؛ چون نمازگزارها به مسجد می آیند و نماز می گزارند، مسجد قداست پیدا کرد، چون معصوم در حرم آرمیده است حرم آبرو پیدا کرد، چرا (فی بیوت اذن الله ان ترفع)؟ برای اینکه (یسبح له فیها بالغدو و الآصال* رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله).[5]

قداست یابی مسجد به سبب عبادت بندگان

بنابراین این طور نیست که مسجد ذاتا قداست داشته باشد و انسانها به وسیله مسجد مقدس شوند، انسانها با عبادتشان به مسجد قداست می دهند؛ اگر نمازگزار و نمازی نباشد، قداستی برای مسجد نیست، فقط نام مسجد است و اگر انسان کاملی در جایی نیارمد آن دیگر حرم نیست، وقتی از مکه نام می برد:(لا اقسم بهذا البلد * و انت حل بهذا البلد)؛[6] اگر سوگند به مکه است، به احترام پیغمبری است که در مکه به سر می برد، این متمکن است که فضای مکه را نورانی کرد، این نمازگزاران هستند که فضای مسجد را نورانی می کنند و این انسانهای کامل هستند که حرم ها را نورانی می کنند؛ این انسان است که مکان را نورانی می کند، چه اینکه همین انسان، عصر و زمان و زمانه خود را نورانی می کند. اگر گفتند عصر نبوت یا عصر ظهور حضرت یکی از مصادیق بارزه (و العصر * إن الإنسان لفی خسر)[7] است، به همین مناسبت است. عصری که نبی ظهور می کند، قابل سوگند است؛ عصری که ولی ظهور می کند، قابل سوگند است. سوگند به آن عصری که در آن نبوت ظهور کرده و می کند، ولایت و امامت ظهور کرده و می کند، پس این انسان است که می تواند محل زیست خود را روشن کند! این بیان نورانی رسول خدا(ص) که فرمود: «نوروا بیوتکم بتلاوه القرآن و لا تتخذوها قبورا»؛ ما یک قبرستان داریم، یک آرامگاه خانوادگی داریم و خانه ای هم در شهر و روستا داریم، اگردرخانه ای قرآن خوانده نشود و آیات الهی تلاوت نشود، آن خانه یک مقبره خانوادگی است که چند مرده در آن هستند! منتها مرده ای که حرف می زند! خانه ای که در آن قرآن خوانده نشود، خانه ای که در آن کلام الهی تلاوت نشود چنین است، فرمود خانه هایتان را قبرستان قرار ندهید! فرقی بین اینجا و مقبره خانوادگی نیست!

مرده های متحرک

یک بیان نورانی از وجود مبارک حضرت امیر هست که فرمود: «فالصوره صوره إنسان و القلب قلب حیوان... و ذلک میت الاحیاء»،[8] بعضی ها یک جنازه عمودی هستند و بعد می شوند جنازه افقی؛ فرمود بعضی ها یک مرده متحرک هستند «ذلک میت الاحیاء». اگر پیغمبر (ص) فرمود: «و لا تتخذوها قبورا» و اگرامیرالمومنین(ع) است فرمود: «.. و ذلک میت الاحیاء»، پس انسان می تواند خانه خودش را نورانی کند! فرمود یهودی ها و مسیحیانی که اهل عبادت بودند عبادتشان را در کلیسا و کنیسه می گزاردند، آنان کارشان این بود؛ اما بیراهه رفتند و خانه شان را مرکز عبادت قرار ندادند. به ما گفتند نوافل را در خانه بخوانید و فرائض را در مسجد بخوانید، خانه تان جای تلاوت قرآن باشد.

پس انسان طبق این بیان نورانی می تواند آن مکانی را که زندگی می کند نورانی کند. اگر در سوره مبارکه «نور» خدای سبحان بعضی از مکانها را محترم شمرد و گفت: (بیوت اذن الله ان ترفع) سبب آن را هم ذکر کرد، چون مردان الهی در آن خانه هستند! حتی قداست مسجد هم به وسیله نماز نمازگزاران است! اگر مکانی به عنوان مسجد ساخته شد، ولی کسی در آن نمازی نخواند، این چه قداست و برکتی دارد؟! صرف نام مسجد که قداست نمی آورد، قداست آن برای این است که در آنجا سجده می شود، رکوع می شود و نماز خوانده می شود. این انسان است که می تواند شرف ببخشد! اگر «سماوات و ارض» خلق شدند، برای آن است که خلیفه خدا در اینجا آنها را مدیریت کند و همچنین تنظیم امور روزگار را ذات اقدس اله مرهون عبادت عابدان دانست، فرمود: (لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات)؛[9] فرمود شما می توانید با عبادت هایتان، با درست رفتار کردنتان، با صداقتتان، با امنیت و امانتتان طوری زندگی کنید که همه نیازهای شما برآورده شود. فرمود آسمان و زمین مرکز روزی هستند، یک؛ مخزن الهی هستند، دو؛ کلید این مخزن به دست خداست که (له مقالید السماوات و الارض)،[10]سه؛ این «مقلاد» یعنی کلید به دست ذات اقدس اله است، فرمود خدایی که به دست او کلید آسمانها و زمین است، اگر شما بیراهه نرفتید و راه دیگران را نبستید، اگر نگفتید کار، چیز بدی است، اگر نگفتید مگر من می توانم کارگری کنم، اگر نگفتید تولید چیز بدی است و ما باید از بیگانه بیاوریم، اگر به خودتان استقلال بخشیدید، درست راه رفتید و سعی کردید از بیگانه و کفار بی نیاز باشید (لفتحنا علیهم برکات). این کلید را ذات اقدس اله بدون تفویض به افرادی که اهل نیایش و دعا هستند عطا می کند!

سوال کردن؛ کلیدعلم و دعا؛ کلید گشایش

فرمود اگر می خواهید باسواد شوید، مخزن علم، کلیدی دارد و کلید آن هم سوال است، بپرسید! سوال علمی از هر انسانی صادر نیست، چون «حسن السوال نصف العلم».[11] اگر کسی شوق فهمیدن نداشته باشد، اهل فهم و اهل اینکه مطلب عمیق را درک بکند نباشد، به دست او کلید نخواهند داد، او هرگز هوس عالم و ربانی شدن در سر نپروراند، او عالم نخواهد شد، یک آدم عادی درمی آید. اگر کسی دغدغه و استعداد فهمیدن دارد و برای فهمیدن جان می دهد، خدا به دست او به عنوان «حسن السوال» کلید می دهد و اگر اهل فهمیدن اسرار الهی و حل مشکلات خود و دیگران است، کلیدی به نام دعا به او عطا می کند که دعا کلید گشایش است؛[12] فرمود مخزن الهی پر از نعمت است و اگر بخواهید که مشکلاتتان حل شود کلیدی دارد به نام دعا، این کلید به دست شماست!فرمود دعا کلید گشایش درهای رحمت الهی است، پس اگر کسی خواست اهل فهم شود به این شرط که درد فهمیدن داشته باشد، کلید آن سوال است و اگر خواست سوال علمی کند، مقداری باید تلاش و کوشش کند و به راه بیفتد.

بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله) در جلسه درس اخلاق در دیدار با جمعی از دانشجویان و طلاب، قم؛ 7/3/94

مرکز اطلاع رسانی اسرا

[1]. الکافی(ط الإسلامیه)، ج2، ص610. [2]. نور، 35. [3]. نور، 36. [4]. توبه، 1. [5]. نور، 36 و37. [6]. بلد، 1 و 2. [7]. عصر، 1 و 2. [8]. نهج البلاغة صبحی صالح، خطبه87. [9]. اعراف، 96. [10]. زمر، 63؛ شوری، 12. [11]. کنزالفوائد، ج 2، ص189. [12]. الدعوات(للراوندی)، ص284؛ «قال امیر المومنین(ع) الدعاء مفتاح الرحمه و مصباح الظلمه».

خوان حکمت روزهای یک شنبه منتشر می شود.