آرشیو شنبه ۲ دی ۱۳۹۶، شماره ۲۱۷۹۹
معارف
۸

ماهیت، پیامدها و درمان حسد در قرآن و روایات

حسد مولد گناهان

دکتر جلیل الماسی

حسد گناه کبیره ایست که از موانع بندگی و از رذائل اخلاقی به شمار می رود. نوشتار حاضر به تبیین چیستی و ماهیت، پیامدها و راه های درمان این صفت ناپسند می پردازد.

***

از شر حسد و حسود بر خدای خویش درپناهم. حسد، منفور اخلاق است، مطرود ادیان است، مذموم قرآن است، عنصر حسد شروع تاریخ بشری را با قتل و خونریزی رقم زده است، قابیل را به قتل هابیل به تشویق آمده است، برادرکشی را برای جوامع بشری به ارمغان آورده است، یوسف صدیق را در چاه کرده است، یعقوب را به درد فراق مبتلا نموده است. حسد آدمی را به تنگ نظری در راستای زوال داشته های دیگران دعوت می کند، رقابت منفی را و (دیگرسوزی) را و فردگرائی را، در القاگری است، آری حسد، هرلحظه، رذائل را در جلوه گری است.

معنای لغوی

لغت شناسان را نظر بر این است که اصل حسد، حسدل می باشد، البته لام آن را زائد می دانند، حسدل، حشره ریزی است بنام کنه که بر بدن می چسبد و کارش خراشیدن پوست است و مکیدن خون (تاج العروس، ج4،ص420)، وجه تسمیه حسد این است که حسد همچون کنه بر کیان جامعه و بر هستی حاسد می چسبد، روح و روان آدمی را به خراش می آید، جوهره خدایی آدمی را در مکیدن می شود و سرزمین وجودی جامعه را از سرسبزی و طراوت، به کویری لم یزرع، که آسمانش بر زمین، در بارش قطره ای باران، بخل می ورزد، تبدیل می کند.

معنای اصطلاحی و ماهیت

حسد، عدم خشنودی از داشته های دیگران است، آرزوی نابودی و زوال نعمت مردمان است، حسود با ابزار حسد عدم پیشرفت دیگران را خواهان است، او دیگران را نمی تواند ببیند، تنها خود را می بیند و خود را لایق همه نعمت ها می داند، همه چیز را برای خود می خواهد، نعمت های مادی دیگران را بر نمی تابد، موقعیت های اجتماعی همگان را با تیر حسد نشانه می گیرد، شاخصه های علمی و اخلاق متعالی دیگران را به انکار می آید، فردحسود، در حسادت لحظه به لحظه بر عطاهایی است که از خدای منان به افراد شایسته و بایسته رسیده است: «ام یحسدون الناس علی ما آتاهم الله من فضله» «یا اینکه نسبت به مردم [پیامبر و خاندانش]، و بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد می ورزند؟» (نساء 54) حسود، همچون چاه کنی است که هر لحظه برای دیگران در چاه کنی است، او در اندیشه و در عمل، بودن خود را، در نابودی دیگران می بیند، حسد آدمی را، خود محور و خودبین می کند، حسد بیماری جانکاه فردی و اجتماعی است. حسد، از رذائل اخلاقی و در تباهی حاسد و محسود است، به همین دلیل، علمای علم اخلاق، حسد را در بخشی خاص، با عنوان«مهلکات» به ارائه، به واکاوی و به عرضه درمان آمده اند. (کیمیای سعادت، ج2، ص128)

حسد زائیده کبر است و از صفات شیطانی است. آن هنگام که حضرت باری آدم را از کتم عدم(نیستی) به دار هستی شرافت وجود می بخشد، اسماء و صفات خود را به او تعلیم می دهد و «علم آدم الاسماء کلها» «سپس علم اسماء [علم اسرار آفرینش و نامگذاری موجودات] را همگی به آدم آموخت» (بقره 31)، فرشتگان معترض بر خلقت آدم را جوابی شافی می آید، آنگاه «و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین» «و در او از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) دمیدم، همگی برای او سجده کنید!» (حجر 29) شرف صدور می یابد و خدای سبحان از روح خودش در آدم به دمیدن می آید و فرشتگان دیر سرمدی را به سجده در برابر آدم فرامی خواند، فرشتگان، امر سبحانی را به اطاعت می آیند، در سجده برآدم بر یکدیگر به سبقت می گرایند، اما ابلیس پرتلبیس، در دام کبر و غرور می لولد، خود را بالاتر از آدم می بیند، بارش الطاف خداوندی بر آدم را برنمی تابد، موقعیت آدم، در جهان هستی، بر او سنگین می نماید، در نتیجه حسادت را به انتخاب می آید، از امر ربانی در سجده برآدم به تمرد می گراید «ابی واستکبر و کان من الکافرین» «تکبر ورزید، (و به خاطر نافرمانی و تکبرش) از کافران شد.» (بقره 34)، حسادت ابلیس بر آدم، اخراج او از درگاه ربوبی را به دنبال می آورد که «قال فاخرج منها فانک رجیم» «فرمود: «از صف آنها [فرشتگان] بیرون رو، که رانده شده ای (از درگاه ما!» (حجر 34)، ابلیس هم به تلافی اخراج از دایره انس خداوندی، در حسادت بیشتر می شود و در سوگند به عزت احدی، کمرهمت به نابودی آدم و آدمی می بندد که «قال فبعزتک لاغوینهم اجمعین» «گفت: «به عزتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد» (ص 82)، در نتیجه ابلیس اولین حاسد است وآدم اولین محسود.

قرآن و حسد

یکی از صفات سلبیه خداوندی حسد است. حسد را بر سراپرده حضرتش راهی نیست. خدای سبحان هر لحظه در افاضه جود است، به هر آنی در بارش سود است، در هر لمحه ای همگان را در نعمت است، علی الدوام، از ماهی تا ماه را در رحمت است، او هر لحظه در خلقتی جدید است، موجودات را همی اندر نوید است. آن فیاض لم یزل، بی وقفه، با ربوبیت تکوینی، قابلیت های موجودات را از قوه به فعلیت در پرورش است، همه را از بودن، به سوی شدن در جوشش است، به امر ربانی فطرت هستی بر حسد سوزی است. حال که حضرت سبحانی چنین است، پس آدمی هم که خلیفه خدا بر روی زمین است، باید خداگونه باشد، بر گرد حسد نگردد، آثار شوم حسد را از خود بزداید تا جانشین شایسته خدا بر روی زمین باشد. قرآن در یک فرایند کلی در تاکید موکد بر حسد زدائی از دایره وجودی آدمی است از دید قرآن، حسد مانع رشد و تکامل است، مانع عشق و تعامل است، عامل سکون و توقف است. قرآن بر مسیر زدودن نواقص آدمی و صعود او بر بلندای قله کمال و عرضه محصولی به نام انسان کامل است و حسد مانع این صعود، به خودنمائی می آید به همین دلیل در سوره های بقره (109)، نساء(54) و فتح (15)و در سوره های دیگر در قالب (بغی) در تقبیح حسد سخن رفته است اما شدیدترین تقبیح در سوره فلق آمده است که حسد و فرد حسود را به عنوان دو عامل مخرب، در کنار شرارت، هم ردیف شب ظلمانی و همسو با زنان ساحره، به تعریف آمده است.

غبطه و منافسه

در غبطه و منافسه(رقابت)، ناخوشایندی از داشته های مادی، معنوی و اجتماعی دیگران و آرزوی زوال نعمت ها و موقعیت های مردم مطرح نیست بلکه فردی که بر غبطه و منافسه است، ضمن سرور و تایید داشته های مثبت دیگران، در راستای امر قرآنی «فلیتنافس المتنافسون» «در این نعمتهای بهشتی راغبان باید بر یکدیگر پیشی گیرند!» (مطففین 26) با اشتیاقی وافر در تلاش و کوشش است تا همان داشته ها را برای خود تثبیت کرده و به آنها دست یابد که این خود رقابتی سازنده بر مسیر خوبی ها و برگرفته از نص قرآنی است که «فاستبقوا الخیرات» «در نیکی ها و اعمال خیر، بر یکدیگر سبقت جویید!» (بقره 148) براساس معارف قرآنی که الگوبرداری از انسان های والا را به تذکرآمده است، آرزوی داشته های مثبت دیگران و تلاش در رسیدن به آنها نه تنها مذموم نیست بلکه ممدوح درگاه خداوندی و بر مسیر امر ربانی است که «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة» «قطعا برای شما در رفتار رسول خدا مایه اقتدار و سرمشق زندگی است» (احزاب 21) فرد مومن در سایه سار ایمان، به ساحل امن ربوبی قدم گذاشته و در آرامشی ملکوتی، قضا و قدر الهی را گردن نهاده و با دیدی عرفانی، بدور از حسد، از داشته های دیگران به وجد و شادی می گراید و در چارچوب غبطه، در رفع نواقص خویش شتاب می گیرد، او حتی از کمبود مادی و معنوی مردمان به اندوه و غصه می آید و بر رهگذر دعا سعادت روزافزون دیگران را از خدای خویش به تمنا می آید اما منافق را آرامش ایمانی نخواهد بود، او حکم خداوند حکیم را به قبول نیامده است در نتیجه در سایه سار شراره های حسد، به خود سوزی و به دیگر سوزی آمده است.

امام صادق(علیه السلام) حسد و غبطه را دو معیاراساسی، در بازشناسی مومن و منافق می داند، که «إن المومن یغبط ولایحسد والمنافق یحسد ولا یغبط» «مومن غبطه می خورد، ولی حسد نمی ورزد، اما منافق حسد می ورزد و غبطه نمی خورد» (کافی، ج3، ص418)

پیامدهای شوم حسد

حسد اولین گناهی است که به وقوع می پیوندد آن هم از سوی ابلیس نسبت آدم. حسد نخستین تجربه تلخی است که آدمی از شیطان به ارث می برد و پیامدهای هولناکی را برای بشریت به همراه می آورد:

الف- حسد گناهی است که گناهان دیگر را در تکثیر و در تولید است، فرد حسود در تحقق حسادت خویش، گناهان دیگر همچون دروغ، تهمت، افترا، غیبت، قساوت و حتی قتل و آدم کشی را به ارتکاب می آید.

ب- حسد در پی انهدام زیربنای ایمان است، علی الدوام، در نابودی اخلاق و ایقان(یقین، اطمینان) است. همانگونه که آتش هیزم را می سوزاند، حسد هم، با شراره های سرکش خود، ایمان را می سوزاند و خاکسترش را هم بر باد می دهد. (نهج البلاغه، خطبه 86)، آری جمع حسد و ایمان از محالات است.

پ- فرد حسود، در تحقق حسادت خود، نابسامانی های فردی و اجتماعی را دامن می زند، او تمام توان خود را در راستای حسد ورزی به کار می گیرد، از داشته های دیگران به خود می پیچد، سلامت روحی، روانی و حتی سلامت جسمانی اش را بر مسیر حسد هزینه می کند و به مخزنی از انرژی منفی تبدیل می شود در نتیجه خود و دیگران را از حرکت تکاملی بازمی دارد.

ت- از نظر شرعی، حسد از مقوله گناه است، ارتکاب گناه هم عدالت را زائل می کند در نتیجه حسد، عدالت را به زوال می آید، آثار مترتب بر این زوال: عدم پذیرش شهادت حسود است، عدم شایستگی او برای قضاوت و امامت جماعت و... است.

درمان حسد

حسد را به طرق مختلف می توان به درمان آمد:

الف- تفکر عمیق در زیان های قطعی حسد و اینکه دوری از زیان های محتمل، عقلا واجب است، پس دوری از زیان های قطعی، به طریق اولی واجب تر خواهد بود.

ب - توجه وجدانی به نواهی(جمع ناهیه به معنای بازدارنده) صادره قرآنی، روایی، اخلاقی و عقلی در ترک حسد.

پ - پالایش لحظه به لحظه درونی از رذایل اخلاقی، با راهکار های شرعی و سلوکی.

ت - انتخاب روشهایی که ضد حسد باشد، به عنوان نمونه: به جای تکبر، تواضع، به جای غیبت، تعریف.

ختم کلام، از امام سجاد(علیه السلام): «بار خدایا، سینه مرا آنچنان از حسد خالی کن که بر هیچ یک از بندگانت، که بر آنان احسان کرده ای رشک نبرم و چون بنگرم که به یکی از بندگانت، نعمتی داده ای، من نیز برای خود، از تو آرزوی بهتر از آن را کنم» (صحیفه سجادیه، دعای بیست و دوم)