نشانه های جاهل
پرسش:
براساس آموزه های وحیانی، یک انسان جاهل چه ویژگی ها و نشانه هایی دارد؟
پاسخ:
با عنایت به آموزه های وحیانی به طور کلی شاخص های زیر برای شناخت جاهل و یا جهل جهلاء از نصوص مربوطه به دست می آید. بر این اساس جاهل کسی است که:
1- با نداشتن علم و دانش مدعی دانا بودن خویش است.
2- با هرکس همنشینی کند، به او ستم نماید.
3- نسبت به زیر دست گردن فرازی نماید.
4- بدون تفکر و تدبر سخن می گوید.
5- اگر سخن گوید، در گفتار ادب و نزاکت را رعایت نمی کند.
6- اگر ساکت ماند، در حال غفلت است.
7- هرگاه فتنه ای به او روی آورد، به سوی آن می رود و خود را به هلاکت می افکند.
8- اگر فضیلتی ببیند، از آن روی بگرداند و در انجام آن سستی نشان می دهد.
9- از گناهان گذشته اش نترسد و در آینده از ارتکاب معاصی دست برندارد.
10- در انجام کارهای خیر سستی و اهمال ورزد و به هرچه از دستش رود (در مورد اغتنام از فرصت های نیک) بی اعتنا باشد.
11- فریب هوای نفس و آرزویش را می خورد.
12- تمام عمرش در طلب مال کوشد.
13- بنده شهوت است.
14- پیوسته بر آرزوهایش اعتماد کند و به کم کاری روی آورد.
15- هر چیزی را در غیر جای خود گذارد (هرکاری را در غیر موقعش به جای آورد).
16- همیشه در حال افراط (تندروی) و یا تفریط (کندروی) است.
17- بدون سعی و عمل، خواستار درجات عالیه است.
18- از شناختن خویش عاجز است.
19- هرگاه خشمگین شود، سروصدا کرده، به قیل و قال پردازد.
20- فریفته گفتار چاپلوس (که زشت را برای او زیبا و نصیحت را برای او ناخوشایند دارد) می شود.
21- بدون تعجب و شگفتی می خندد.
22- علمش با کردارش منافات دارد.
23- آنچه خود به جا می آورد، بر مردم زشت می شمارد.
24- زبان او کلید مرگش است.
25- نعمت در دست او، مانند بستانی زباله دان است.
26- با آنکه ناپایداری و بی وفایی دنیا را می بیند، باز به آن دل می بندد و تکیه می کند.
27- با یک سنگ دو بار می لغزد و از یک سوراخ دو بار گزیده می شود.
28- از آنچه دانا به آن انس دارد، گریزان است.
29- همچون صخره ای است که آبش جاری نشود. درختی است که چوبش سبز نمی گردد.
30- زمینی است که گیاهش بیرون نمی آید.
31- هر چه نعمت و دارایی به او روی آورد، زشتی و ناسپاسی او بیشتر می شود.
32- تقصیر و کوتاهی خود را نمی شناسد و از افراد خیرخواه هم پند نمی پذیرد.
33- به هر چیزی که محال است، تمایل دارد.
34- از هر که از او عذرخواهی کند، چشم پوشی نکند.
35- پا را از گلیم و حد و مرز خود بیشتر دراز می کند.
36- در احسان و نیکی کردن به دیگران بخل می کند.
37- پیوسته در اموری که برای وی سودمند نیست، به جست وجو و کاوش می پردازد.
38- بدون حساب دوستان خود را عوض می کند.
39- بدون اظهار دلیل و اعلام حجت با دیگران قطع رابطه می کند.
40- دوست را از دشمن باز نمی شناسد.
41- با هر کس (بدون آزمایش او) اظهار دوستی و اعتماد می نماید.
42- در موارد بیجا بخشش می کند.
43- در نگهداری اسرار خویش ناتوان است.
44- وجود او برای یک انسان عاقل، به منزله یک بیماری مزاحم و رنج آور است.
45- دوست خود را فریب می دهد، میل او را به کارهای ناپسند تحریک می کند و سرانجام آلوده اش می سازد.