آرشیو شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۶، شماره ۶۶۹۷
پایداری
۱۴
معرفی کتاب

«خط هشتم» چاپ شد

فاطمه شکوری کتاب «خط هشتم» را بر اساس زندگی شهید پرویز عطایی نوشته و نشر «غواص» با مشارکت اداره کل ورزش و جوانان استان زنجان و سازمان بسیج ورزشکاران زنجان آن را منتشر کرده است. نویسنده داستان «خط هشتم» را بر اساس گفت و گو هایی که به کوشش سعیده سادات صفوی انجام شده بود در هشت فصل آورده است. تصاویر و اسنادی مربوط به شهید عطایی هم در بخش ضمایم این کتاب آمده است.در مقدمه کتاب می خوانیم: «از آواز شلمچه شروع شد. شعری وزید روی کلماتم. دهانم بوی باروت گرفت و چشم هایم عاشق شدند. طعم بوسه های گلوله بر تن ها، جان واژه هایم را به آتش کشید و یاد صنوبران سرزمینم که سرخ می افتادند و سبز می روییدند، در جانم ریشه دوانید...»در بخش دیگری از «خط هشتم» می خوانیم:«...یکی از شب ها وقتی از مسجد مهدیه بیرون آمد، ساعت نزدیک دوازده بود. برای اینکه مزاحم استراحت خانواده نشود، به خوابگاه سپاه رفت. همه نیرو ها خوابیده بودند. پرویز تک تک آنها را صدا زد: امیرعلی... ابوطالب... پاشین. پاشو آراز! مصطفی... زودباشین، بیدار شین... لحن پرویز کاملا جدی بود. آراز زودتر از بقیه از خواب پرید. با عجله یونیفرمش را پوشید. ابوطالب و امیرعلی هم در حالی که چشم هایشان را می مالیدند بلافاصله پوتین هایشان را پوشیدند و با تعجب به پرویز که در گوشه ای ایستاده بود وبه آنها نگاه می کرد، خیره شدند. با توجه به شرایط جنگی احتمال وقوع هر اتفاقی را می دادند. پرویز به چهره تک تک آنها نگاه کرد و گفت: سلام. همه گفتند: خب! پرویز گفت: خب نداره، زشته اومدم این جا بخوابم، بهتون سلام نکنم. حالا می تونین بخوابین! نیرو ها که از شوخی او عصبانی شده بودند، پتوهایشان را روی او انداختند و با مشت و لگد به جانش افتادند. پرویز می گفت: بابا یواش تر بزنید، من که طوریم نمیشه، اما دست و پای شما می شکنه!...»