محسن سلیمانی در 58 سالگی درگذشت
دریغا مرگ
محسن سلیمانی قبل از هر چیز انسانی بزرگوار، فروتن، متواضع و بسیار اهل تفکر و تامل بود. طی سالیان گذشته از زمانی که این نویسنده، مترجم و روزنامه نگار پرتوان را از دور و نزدیک می شناختم، همواره شاخص منش و فروتنی را در شخصیت او به وضوح می دیدم: شخصیت بزرگواری که از شهرت طلبی های متداول و خود را مطرح کردن به شدت پرهیز می کرد و در وجودش نوعی مسلک معلمی تلویحی داشت که تلاش می کرد از راه ترجمه بسیاری کتاب های نو و امروزی به زبان فارسی پاکیزه، درست و شیوا به نویسندگان و داستان نویس های جوان کمک کند و بیاموزد. به زبان دیگر، محسن سلیمانی با وجود داشتن غریزه ای نیرومند در داستان نویسی مستقل، بیشتر از مطرح کردن خودش، ترجیح می داد بتواند به داستان نویس های جوان کمک کند و به طور غیرمستقیم در تعلیم آنها تاثیرگذار باشد. همچنین در عرصه روزنامه نگاری در سرویس های ادبیات و هنر، چهره ای شاخص بود که خیلی خوب کار می کرد، حوزه را می شناخت و با توانایی بالایی که داشت می توانست افراد زیادی را جذب خود کند. در حقیقت من در سیمای محسن سلیمانی انسانی رها و فراتر از قید و بندها می دیدم که بخواهد خودش را محدود به این کند که صرفا مترجمی موفق باشد، اگرچه واقعا مترجم قابل و موفقی هم بود و این را نه فقط من، بلکه بسیاری از کسانی که به خصوص در زمینه ادبیات داستانی و داستان نویسی دستی بر کار دارند، می دیدند و تشخیص می دادند. فارغ از کار و تمام متعلقاتی که به کارنامه حرفه ای او برمی گردد، در روابط اجتماعی و انسانی، فرد بسیار تاثیرگذاری بود و این ویژگی را داشت که دیگران را به کار برمی انگیخت و تشویق می کرد بی آنکه بخواهد از خود کار ترجمه یا تالیف و تحقیق، یک مطلق بسازد. شایسته است که گفته ام را دوباره تکرار کنم و بگویم محسن سلیمانی قبل از هر چیز، یک انسان بزرگ و بزرگوار بود و به تعبیری فراتر از یک شهروند دوران معاصر، یک سبقه معرفتی چندسویه و چندساحتی داشت. بسیار تاسف برانگیز است که این نویسنده، مترجم، روزنامه نگار، انسان بزرگوار و به نوعی معلم کارساز و راهگشا زودهنگام درگذشت و از میان ما رفت.