آرشیو شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۶، شماره ۴۰۱۲
صفحه آخر
۱۶
دمی با قدما

اوحد الدین کرمانی و حسودان علاف

رضا ضیاء

عیسی به فلک رسید، خر خشم گرفت/ داود زبور خواند، کر خشم گرفت

از بیشه به بازار بیامد شیری/ موشی به دکان پیله ور خشم گرفت

(اوحدالدین کرمانی، شاعران قدیم کرمان، ص 151)

پیداست که از قدیم الایام این عادت در بین هموطنان ما بوده که وقتی کسی کاری می کرده، عده ای کنار گودنشین، شاکی می شده اند. طه حسین یکی از کتاب هایش را به کسانی تقدیم کرده که «خودشان کاری نمی کنند و از کار کردن دیگران هم خشمگین می شوند». توضیح واضحات است اگر بگویم گزیده کار بودن و وسواس علمی داشتن هزار بار به اسهال قلمی و یبوست فکری، به قول هدایت، ترجیح دارد.