آرشیو پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۶، شماره ۴۰۱۷
کتاب
۱۱
جنگ

نگاهی به کتاب گل های سرخ سارایوو

گل جنگ های سارایوو

محمود فاضلی

پدیده تلخ جنگ شاید ناگوارترین نتیجه حیات بشر روی زمین باشد. وقتی جنگ رخ می دهد، تبعات و تاثیرات آن تا نسل ها بعد و شاید تا همیشه در متن حیات اجتماعی یک ملت قربانی باقی می ماند. مشکلات پرشمار و بغرنجی که یک جنگ از خود به یادگار می گذارد همواره به نسل های پس از جنگ یادآوری می کند که نباید آن حادثه تکرار شود. از این رو، هر آنچه نسبتی با جنگ می یابد به ابزاری برای یادآوری آن تبدیل می شود. فاتحان و مغلوبان، هر دو، آن به جامانده ها و یادآوری جنگ را به نمادهایی از قدرت و هویت ملی خود تبدیل می کنند، در حالی که فاتحان قهرمانان خود را می ستایند، مغلوبان یاد و خاطره قربانیان خود را گرامی می دارند. این یادآوری ها را می توان در هر کنجی از فرهنگ یک ملت سراغ گرفت.

اما زمانی که جنگ در درون مرزهای یک کشور رخ می دهد، مردمی که تا پیش از آن همسایه هم بودند، با هم کار می کردند، پشت یک میز درس می خواندند یا در یک تیم ورزشی به مسابقات المپیک می رفتند دشمن یکدیگر می شوند، به روی هم اسلحه می کشند و خون یکدیگر را بر کف خیابانی می ریزند که تا چندی پیش محل بازی و جست و خیز کودکان شان بوده است. مردمانی که با وجود همه تفاوت های فرهنگی، قومی، زبانی و نژادی سال های طولانی نسل پس از نسل در کنار هم زیسته اند، در اندک زمانی، به چنان دشمنانی تبدیل می شوند که به محو یکدیگر از زمین یا دست کم بیرون کردن رقیب از خاک سرزمین ادعایی خود عزم می کنند. این عزم را گاه قدرت های خارجی برای تامین منافع اقتصادی و گاه جنگ سالاران با بیرون کشیدن کینه های کهنه قومی، نژادی یا دینی (که در عصر و زمانه دیگری شکل گرفته و در این روزگار فقط برگی از تاریخ اند) بازتولید می کنند و از این ظرفیت برای تحقق اهداف خود بهره می گیرند.

آنچه بر مردم بوسنی و هرزگووین در سال های

1995-1992 گذشت چنین حکایتی دارد. جنگی بسیار تلخ در قلب اروپای متمدن رخ داد. فروپاشی ابرقدرت شرق (که بیش از هفت دهه میلیون ها انسان را برای تحقق شعاری های ایدئولوژیک به کام مرگ فرستاد) زمینه بروز احساسات استقلال خواهانه و ملی گرایانه افراطی را در حوزه بالکان فراهم ساخت. جنگ سالاران صرب، به دنبال ایجاد صربستان بزرگ، به تصفیه قومی مسلمانان و کروات ها دست زدند. نزدیک به یکصدهزار بوسنیایی، اعم از سرباز و شهروند عادی، که بیش از شصت هزار نفر آنها مسلمان بودند، در این جنگ جان باختند. هزاران زن و دختر هتک حرمت شدند و کودکان بسیاری آسیب های جسمی و روانی هولناک دیدند. زنان بسیاری، در اثر تجاوز مهاجمان، مادران فرزندان دشمنان خود شدند. اکنون این فرزندان دهه سوم زندگی خود را می گذرانند و تصور اینکه این عده درباره هویت خود چه می اندیشند ذهن هر انسانی را سخت می خراشد. این همه فقط بخشی از خسارت انسانی این جنگ است و خسارت فیزیکی و فرهنگی، که شامل تخریب بسیاری از مهم ترین ابنیه تاریخی و مذهبی مسلمانان بوسنی است، خود حدیث مفصلی است. شرایط انسانی در جنگ داخلی به مراتب پیچیده تر از زمانی است که یک کشور در موضع دفاع از خود یا یورش به خاک کشوری دیگر قرار دارد و آنگاه که غبار جنگ و خونریزی های کور فرو می نشیند، اگر آن ملت پاره پاره و خاک آن کشور تجزیه نشده باشد، معضل یادگارهای جنگ و اینکه با آنها چه باید کرد خودنمایی می کند. آنگاه مردم و مسوولان حکومتی باید تصمیمی بگیرند این یادگارها را برای خود، نسل پس از خود و نسل های بعد چگونه معنا کنند. اکنون، دو دهه از فیصله جنگ یاد شده گذشته است و همچنان اهالی فرهنگ درباره جنگ بوسنی و هرزگووین فعالیت می کنند. کتاب گل های سرخ سارایوو تالیف دکتر عذرا یونسوویچ با ترجمه محمد کریمی یکی از کتاب های پژوهشی محل اعتنا در میان آثار یاد شده است. این اثر بررسی یکی از یادمان های جنگ بوسنی، یعنی چاله های انفجاری باقی مانده از جنگ است که به ابتکار اهالی فرهنگ، با رنگ سرخ پر شده اند و به نوعی تصویر یک گل را تداعی می کنند. هدف از این یادمان، نشان دادن یکی از یادگاری های جنگ با امید تکرار نشدن آن است. در سطح شهر سارایوو یادمان های دیگری نیز از جنگ وجود دارد که نویسنده به آنها نیز پرداخته است اما، همان طور که گفته شد، محوریت با گل های سرخ است. بررسی این یادمان و دیگر یادگارهای جنگ بوسنی و چگونگی تفسیر آنها و گوناگونی معانی آنها برای مردمی که تقریبا یک دهه بعد به آنها می نگرند و حرف های خود را برای نویسنده می گویند، محوری ترین مباحث این کتاب است. این اثر اگرچه حجم چندانی ندارد، اما بی شک حاوی اطلاعات مغتنمی درباره این جنگ برای خوانندگان ایرانی است و آنها که سن شان قد می دهد، آن روزها را اغلب خوب به خاطر دارند و در آن سال ها، از تلویزیون ایران اخبار این رویداد تاریخی را دنبال می کردند. این جنگ اندکی پس از پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران رخ داد و طبیعی بود که مردم ایران، با توجه به هم کیشی با مردم مسلمان بوسنی، بسیار ژرف با آنان همدردی کنند. نویسنده کتاب با آنکه مسلمان است و هم کیشانش بزرگ ترین قربانیان این جنگ بوده اند، مصرانه تلاش کرده است نگاه پژوهشی خود را در سراسر این اثر حفظ کند و فقط با ارایه اطلاعات به خواننده آگاهی ببخشد و بی آنکه خود بخواهد چیزی را درست یا نادرست بشمارد، قضاوت را به خواننده می سپارد. یونسوویچ که تجربه تحصیل در سه دانشگاه در سه سرزمین مختلف را دارد و تجربه کاری او نیز بیشتر در سازمان های بین المللی رقم خورده، در تدوین اثرش نگاهی جهانی داشته است و شاید از این روست که نخست آن را به انگلیسی منتشر کرده است. این رویکرد می تواند برای پژوهشگران ایرانی ای که در این حوزه مطالعاتی قلم می زنند، مایه تاسی باشد. توجه به مباحث نظری در زمینه مطالعات مربوط به مکان های «گرامیداشت و خاطره» نکات مثبت دیگری در کتاب نویسنده است. از آنجا که کتاب از نگاه فردی اروپایی نگاشته شده، مواردی هست که نویسنده توضیح مطالب ناآشنا برای خواننده غیر اروپایی را در متن کتاب ضروری ندانسته است. این نکته باعث شد که مترجم علاوه بر اطلاعات واژگانی، پاره ای اطلاعات تاریخی و عمومی مرتبط با این نام ها، اماکن و شخصیت ها را در پانویس کتاب بگنجاند تا قدری از گنگی برخی مطالب کاسته شود. مترجم برای تهیه این پانویس ها، گاه از یک منبع و گاه از چند منبع مختلف که عموما غیر فارسی بودند، بهره گرفته است.