آرشیو سه‌شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۶، شماره ۴۰۲۱
صفحه آخر
۱۶
شلیک از فاصله نزدیک

دریغا مهدویان، دریغا ما

سید عبدالجواد موسوی

باز دم محمد حسین مهدویان گرم که نگذاشت بیشتر از این سر کار برویم و به او دلخوش باشیم. همان موقع که داستان کلید خوردن لاتاری مطرح شد و آقای شورجه گفت باید مراقب سرمایه هایی مثل مهدویان باشیم و بعد ماجرای تهیه کننده جدید فیلم به میان آمد، می شد حدس زد این بار داستان به کجا ختم خواهد شد. ما خوش بینانه و ساده دلانه در مقابل کسانی که می گفتند مهدویان فیلمساز یک نهاد است، دفاع می کردیم و می گفتیم: او یک فیلمساز باهوش است که خوب می داند چطور باید از امکانات یک نهاد استفاده کند و در نهایت حرف خودش را بزند. اما لاتاری نشان داد که: یه بار جستی ملخک، دوبار جستی ملخک، آخر به دستی ملخک بله، مهدویان به قدر خودش زیرک است اما دیگران هم عقب مانده نیستند که همه امکانات شان را بسیج کنند تا در نهایت مهدویان کار خودش را بکند و بار خودش را ببندد. فیلمساز یک نهاد خاص بودن به خودی خود هیچ ایرادی ندارد اما اینکه کارگردان فیلم مخاطبانش را بحت و بسیط فرض کند و خودش را ابر رند همه آفاق، کمی برخورنده است. اینکه هنرمندی آن قدر زرنگ باشد که هم برای آقای روحانی فیلم تبلیغاتی بسازد و در دیدار با ریاست محترم جمهور ژست مظلومان را بگیرد و بگوید: من داشتم برای یک دولت مستقر فیلم می ساختم اما فضا طوری بود که انگاری در یک خانه تیمی مشغول فعالیتم و چندماه بعد با یکی از مخالفان آقای روحانی همکاری کند تا فیلم سینمایی اش را جلوی دوربین ببرد، خیلی هم چیز عجیبی نیست. در این سال ها از این چیزها کم ندیده ایم اما فیلمساز محترمی که در عنفوان جوانی به بهروز افخمی تاسی می کند دیگر باید دعوی استقلال و این حرف ها را بگذارد در کوزه و آبش را بخورد و این را هم بفهمد که میان رندی و مردرندی تفاوت بسیار است. برای فهم تفاوت این دو مفهوم پیشنهاد می کنم به کتاب آسیا در برابر غرب جناب داریوش شایگان مراجعه بفرمایند.