آرشیو یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۶، شماره ۴۰۳۵
صفحه آخر
۱۶
فلسفه در خیابان

به باورهایت اهمیت بده

محسن آزموده

ما معمولا آدم اخلاق مدار را فردی می دانیم که رفتارهای خوب و درستی از او سر می زند. به عبارت دیگر در نظر عموم ما انسان اخلاقی، انسانی است که مواظب گفتارها و کردارهای خودش هست و سعی می کند این گفتارها و کردارها مطابق موازین اخلاقی باشد، یعنی مثلا راستگو باشد، وفای به عهد کند، به متعلقات دیگران دست درازی نکند، با سخنان و اعمالش به دیگران آزار نرساند، شجاع و دلیر باشد، در راستای کاهش آلام و رنج های دیگران بکوشد، عدالت را رعایت کند و... آنچه آمد عمدتا درباره ساحت ها یا نمودهای بیرونی وجود انسان است، یعنی گفتارها و کردارهای انسان که در مجموعه رفتارهای او به شمار می آیند.

روان شناسان در کنار این ساحت های بیرونی، سه ساحت درونی را هم در وجود انسان از هم متمایز کرده اند:

1- باورها

2- احساسات

3- خواسته ها یا امیال.

چنان که گفتیم، تصور عمومی این است که اخلاقی بودن، به ساحت های بیرونی یعنی رفتارها اختصاص دارد. اما در دوران معاصر فیلسوفان به ما خاطرنشان کرده اند که اخلاقی بودن و اخلاقی زیستن انسان، تنها به حوزه نمودهای بیرونی هستی او یعنی رفتارهای او که بی واسطه در معرض دید دیگران است، اختصاص ندارد، بلکه انسان‎ها در قبال ساحت های درونی شان و از جمله باورهای شان نیز مسوولیت اخلاقی دارند: اینکه ما به چه چیزهایی اعتقاد داریم، چگونه به این باور رسیده‎ایم، این باورها چه نتایج و پیامدهایی اعم از پیامدهای بیرونی یا درونی دارند و... نیز در حوزه اخلاق می گنجند. این نکته مهم را بهتر از هر کسی کلیفورد، متفکر انگلیسی اواخر قرن نوزدهم در کتابی با عنوان «اخلاق باور» بیان کرده است.

خلاصه سخن او این است که انسان ها همانطور که از نظر اخلاقی حق ندارند هر عملی را انجام دهند یا هر حرفی را بزنند، در حیطه باورها نیز مسوولند.

به زبان ساده ما از حیث اخلاقی حق نداریم به هر باوری اعتقاد داشته باشیم و همان طور که باید نگران و مراقب رفتارهای مان باشیم، باید به افکارمان نیز اهمیت بدهیم و هر سخنی را باور نکنیم، بلکه باید (از نظر اخلاقی) طلب استدلال کنیم و خودمان هم بکوشیم درباره صحت و سقم آن بیندیشیم و به پیامدهای آن فکر بیندیشیم.