آرشیو پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۶، شماره ۴۰۳۹
غیر قابل اعتماد
۱۴

شعر طنز

با «نتوان کرد»

حمید نیک نفس

«دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد»

طلب عشق ز هر بی سر و پا نتوان کرد

تکیه گاه است مگر باد، که حافظ فرمود-

«تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد»؟!

عده ای در پی بادند، ز هر نوعش باد

حل این مطلب و این مساله را نتوان کرد!

شیخ فرمود: «سپهری» چه اراجیفی گفت!

که وضو با تپش پنجره ها نتوان کرد

«گر چه پیرم، تو شبی تنگ در آغوشم گیر»

بنده را از تو در این حال، جدا نتوان کرد

بایدش ساخت سرایی که در او گیرد جای

فیل را چون که بزرگ است هوا نتوان کرد

برج ها را بتوان ساخت چو ایفل، اما

کاخی از نظم در این دوره بنا نتوان کرد

ای که در کوچه معشوقه ما می پلکی

کار زشتی است که در کوچه ما نتوان کرد

حاجی از مکه که برگشت به تقصیر افتاد

مروه را گشت ولی گفت صفا نتوان کرد

ای که گفتی نتوان ساخت غزل چون حافظ

غزلی ساخته ام جان تو با «نتوان کرد»

مناجات امروزی

راشد انصاری

(در راستای اینکه همه جا باران و برف است، اما در بندرعباس کماکان در 24ساعت آینده، هوایی صاف و در پاره ای نقاط غبار محلی پیش بینی می شود، و در راستای هم دردی با مردمان مهربان اهواز)...

خدایی که بارانده باران به چین

که خوشحال گردد دل مشرکین!

ولی گرد و خاکش شده سهم ما

خدایا، خدایا، خدایا، چرا...؟ !

ز یک سو گرانی، ز یک سو هوا

نگو شهر بندر، بگو اژدها!

درشتی چرا می کند ریزگرد؟

تن من ندارد توان نبرد

زدم ماسک، اما نشد کارساز

ریه پر شد از ماسه نرم باز

ببین گرد و خاکی چنان کرک و پشم

که در آن نبیند دگر چشم، چشم

و بشنو تو این نکته جالبش

که نشناسد از گرد، سگ صاحبش!

صدا درنمی آید از هیچ کس

زن و مرد، افتاده اند از نفس

(ز جوش سواران و از گرد و خاک)

تهمتن اگر بود، می شد هلاک

ششم پر شد از خاک و خاشاک تو

فدای تو و طینت پاک تو!

شده کارم از کردن سرفه، زار

که می آید از آن به صد جا فشار!

علی ای حال، اگر می شود

به این خرده شن ها بزن دست رد

به هر شهر چون راه پیدا کند

فضا را همانند صحرا کند

بنا کرده ام خانه را بس بلند

ولی باز از خاک یابم گزند...

بشر که به روی زمین پاک زیست

نه دیگر هوازی که او خاک زی ست!

چنان تار گردیده دید همه

«که هرچی بگم ای خداجون، کمه!»

اگر مردم اینجا، مرا درک کن

تو اما برو شهر را ترک کن

خدایا تویی جان جانان فقط

ببر این هوا را به تهران فقط!

کمی ابر لطفا سفارش بده

به آن ابر، دستور بارش بده

جنوبی که شد غرق در گرد و خاک

اسیدی اگر بود باران چه باک؟!

پس از بارشی نصف ونیمه، سپس

به کار خداوندی خود برس!