آرشیو دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۶، شماره ۴۰۴۸
صفحه اول
۱
سرمقاله

بازگشت به آینده

دکتر محسن شریعتی نیا

اقدام اخیر شی جین پینگ در تغییر قانون اساسی چین و مهر تایید کنگره ملی خلق بر آن، برای بسیاری شگفت آور بود، اما این اقدام در متن تاریخ حکمرانی حزب کمونیست چین و متن بزرگ تر «تاریخ دولت» در چین چندان تعجب برانگیز نیست.

در هفتاد سالی که از حکمرانی کمونیست ها بر چین می گذرد تنها 20 سال آن، رهبری شورایی- موقتی بوده است. مائو تا زمانی که الزامات فیزیولوژیک اجازه می داد بر چین حکم راند. دنگ به عنوان دیگر رهبری که چین امروز را بیش از همه مرهون رهبری های خردمندانه او می دانند نیز تا زمانی که تاک و توانی داشت همچنان بر این سرزمین پر رمز و راز حکم راند. اقدام شی جین پینگ و مهر تایید کنگره بر آن را می توان نوعی «بازگشت به آینده» محسوب کرد، بازگشت به آینده ای از منظر تاریخ حزب و تاریخ چین چندان شگفت آور نیست. البته جامعه ای که شی بر آن حکم می راند با جامعه روستایی دوره مائو و در حال شهری شدن دوره دنگ تفاوت های کلیدی دارد و همین تفاوت ها می تواند چالش های سهمگینی در مسیر حکمرانی شی ایجاد کند. مائو و دنگ با آنکه بر جامعه ساده ای و در جهانی بسیار ساده تر حکم می راندند هر دو در مواقعی چنان تحت فشار قرار گرفتند که تصور بازگشت آنان به کانون قدرت و حکمرانی دشوار بود. مائو پیش از آغاز انقلاب فرهنگی چنان تحت فشار قرار گرفت که مدتی از قدرت کناره گرفت، گرچه بعدها بازگشت و حزب و مخالفین حزبی را از بلوک قدرت بیرون راند. دنگ نیز اذعان کرد که در «تیان آن من» او و حزب و دولت به مویی بند بودند. دانشجویان شعار معروف او که می گفت «مهم نیست گربه سیاه یا سفید باشد، مهم آن است که موش بگیرد» را به «مهم آن است که دموکراتیک باشد» تغییر داده بودند و این تغییر می رفت که بنیان حزب را برکند. اما هر دوی اینها بر این چالش های سهمگین چیره شدند. مسیر پیش روی شی نیز به هیچ روی هموار نیست. البته او نیز نشان داده که رهبری بسیار پیچیده است. اما آنچه اهمیت بیشتری دارد، پیامدهای جهانی این تغییر است. چین امروز بیش از همه زمان ها در جهان تنیده است، شریک اول تجاری 120 کشور جهان و دارای بیش از 12 درصد تولید ناخالص داخلی جهان است. به عنوان مشتی نمونه خروار، حدود 30 درصد کل تجارت خارجی ایران با چین صورت می گیرد. نیازهای چین و صادرات این کشور عملا به روندهای کلیدی اقتصاد جهانی شکل می دهند و پیشرفت های عظیم این کشور، آن را بدل به الگویی جدید برای بسیاری از کشورهای در حال توسعه کرده، الگویی که شی برخلاف دنگ، زمین و هو، آن را با افتخار پذیرفته و صراحتا اعلام کرده که چین مدل جدید توسعه را ارایه داده و مشتاق است تجارب خود را در اختیار کشورهای در حال توسعه قرار دهد. بنابراین چالش های احتمالی حکمرانی شی، چالش هایی جهانی اند. به عنوان مثال اگر شی با امریکا در دریای چین جنوبی درگیر شود، بیش از 50 درصد تجارت خارجی ایران به شدت در مخاطره قرار می گیرد. این آسیب پذیری برای همه کشورهای جهان وجود دارد، تنها درجات آن فرق می کند. از زاویه هنجاری، چین همواره کشوری الهام بخش بوده است. در دوران پس از جنگ دوم جهانی، کمونیست شدن چین یکی از رخدادهای کلیدی بود. مائو تاثیرات ماندگاری بر خیلی از آرمانگرایانی گذاشت که ره به بیراهه بردند و فرجامی تراژیک یافتند. شی می تواند «شی ایسم» جدیدی شکل دهد و این بار بسیاری را در جهان در حال توسعه که با «لیبرال دموکراسی» میانه ای ندارند مفتون خود کند. عجالتا اقدام شی در متن بزرگ تر الگوی پوتینی، اردوغانی و حتی دوترته ای از یکسو و خیزش پوپولیسمی که ترامپ به گونه ای زننده آن را نمایندگی می کند، نشان از پایان «پایان تاریخ» دارد. جهان به سوی مدل های متنوع توسعه پیش می رود و چینی های می خواهند برند خاص خود را داشته باشند. موفقیت و شکست شان بر جهان ما که به گونه ای فزاینده چین مدار می شود تاثیرات عمیقی خواهد داشت. ممکن است بعضی از این نمد کلاهی ببافند و برخی «راه رفتن خودشان هم یادشان برود».