آرشیو پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۶، شماره ۴۰۵۱
شرح بی نهایت
۱۱
یاد

شکواییه دنا

رضا م

دنا بیچاره مهمان دارد امشب

هزاران درد در جان دارد امشب

دنای سربلندم شکوه دارد

دنا سرتاسر شب گریه دارد

چه بد کردم که روزم تیره گون شد

چرا دامان من مهمان خون شد؟

نوای من همیشه سادگی بود

محبت بود وعشق، آزادگی بود

دریغا غم گرفته آسمانم

حزین و دردآگین است جانم