آرشیو پنجشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۷، شماره ۴۰۶۳
جلد دوم
۷
یادداشت

ذهن زیبا و ذهن بیمار در رویکردهای هنری

محمد زنگنه

گاهی حس دوست داشتن و عشق ورزیدن را می توان در قالب شعر، نقاشی، داستان، فیلم، تئاتر، موسیقی و... ایجاد کرد. انتخاب هریک از قالب ها صرفا یک انتخاب از سوی هنرمند است که بر اساس توانمندی هایش برای انتقال هنر خود از آنها بهره می برد. از این منظر هنر آفرینشی است که در قالب اثر هنری و با اشکال متنوعی از شیوه های ارایه که به مخاطبان عرضه می شود.

سرشت انسان با خیر و شر عجین شده است. از یک سو انسان به پاکی و نیکی گرایش دارد و از سویی مستعد پلیدی و ناپاکی است. هنر برآمده از ذهن زیبا اگر با سرسوزن ذوق درهم آمیزد، دستاویزی برای برانگیخته کردن احساسات پاک و ارتقای فرهنگ و اخلاق برخورداران آن هنر می شود و اگر هنری آلوده به ذهن بیمار خالقش باشد و مزین به ظواهر خوش آب و رنگ، بی گمان مخاطبانش را متمایل به شر می کند و ایشان را ناخودآگاه به ورطه ناپاکی می کشاند.

فارغ از بحث «هنر ابزاری» و «غیر ابزاری» و نظریه های پرشمار اندیشمندان و متفکران در وادی زیبایی شناسی، پیرامون ذات هنر و وجود یا عدم وجود ارتباط میان هنر و اخلاق اگر معتقد به تعریف هنر برای اجتماع باشیم و نه هنر برای هنر و اگر هنر را تعهدی از جانب هنرمند در قبال جامعه قلمداد کنیم در این صورت تمایز میان آثار هنری برآمده از نیات معطوف به خیر در مقابل آثار هنری فاقد ارزش های اخلاقی چه بسا دارای محتوای ضد بشری، امری بدیهی خواهد بود. با این استدلال می توان گفت، هنر مفهوم و پیامی است که از طریق قالب های متنوع در لفافه ای از زیبایی و برانگیختگی عواطف انسانی بروز می یابد: پس این نیت هنرمند یا سفارش دهنده اثر هنری است که می تواند در نقاب اثری خوش آب و رنگ، حامل محتوا و پیامی خیر یا شر باشد.