آرشیو پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۷، شماره ۶۷۶۵
شعر
۱۰
شعر دهه 90

بگذار نهنگ ها سری به ساحل بزنند

فرنگیس کردی

[فرنگیس کردی از دهه 80، شاعری فعال در نشست های ادبی پایتخت بوده اما از اوایل دهه 90 تاکنون،

شعرش محل نقد و نظر قرار گرفته و مخاطبان شعر این دهه، چهره ای تازه از شعرش را شاهد بوده اند؛

شعر وی سال به سال، به ساحت های تازه ای قدم نهاده و افق هایی گاه غیر قابل انتظار را می توان در آثارش

پی گرفت.]

(1)

میان دلایل نامحدود عبور

یک نفر می رود

یک نفر می ماند

آنکه می ماند

تنهایی را پشت پلک ها پنهان می کند

تا سکوت

جانش را قطره قطره آب کند

آنکه می رود

آخرین قسمت درنگ را

در چشم هایش جابه جا می کند

شاید اتفاقی میان سپیدی انتظار و خیال

به افتادن، تن دهد...!

(2)

وقتی باد صدایت می کنم

می کوچی به رویاهام

مثل قویی وحشی

در سرخی آسمانی بی حوصله...

(3)

زندگی

یک کلام بود

و کلام...صوتی آویزان از لب هات

وقتی می خندیدی

سرشار از تکرار کلامی می شدی

که گلوی دنیا را تازه می کرد

وآوازهستی

چون همهمه گنجشکان درصبح بهار

به گوش سکوت می رسید

سکوت!

کلامی گم شده بود

من!

پرنده ای که آوازش را گم کرده بود...

(4)

از دور می خواندم

صدایی شبیه همهمه گنجشک ها

شبیه صدای باد

که به سرشاخه های خشک درختان می پیچد...

از میان پنجره گشوده

نسیم می وزد

موهای روی پیشانیم پریشانند...

(5)

طی می کردم

خوش باوری را در دالان های نباید

سر می رفتم از هرگزهای بی اتفاق

قلبم از خاکسترعشق سرریز

و تنم مدفون درهیات خاکستر.

آیینه ای، رو به خودم بودم

عکس و عکس برگردانی ناگزیر...

درد از پیش و پس درد بود

واین رای دربه در

جریمه ای که در جیبم سنگینی می کرد...

(6)

تمام شب

پر بود از ستاره های کاغذی

که از اضطراب انگشتان تو بازگشته بودند

ستاره هایی با حجم های یکسان

که از جهان تاریک نگاهت بالا خزیده

وبه منطق آبی چشمانت کوک خورده بودند

ستاره هایی که می دانستند

در لحظه باید

چشم و ذهن صدای مشترک سکوتند در خلوت دل

ستاره هایی که از نگاه های خیره گریخته

و در انزوای خانه ای کاغذی

خاموش می شدند...!

(7)

می توانستی کویر باشی

باهمان سکوت

با همان سکون

یا حتی جنگلی استوایی

با تمام شرجی هایش!

اما

اقیانوس شدی

عمیق و رازآلود

با خیالی ژرف، که سلول هایت را موج می زد...!

(8)

آشوبم

مثل ماهی قرمزی که لب به خالی ها می دهد...

ماهی قرمزی که انقلابی سرخ در هوای مرطوب دریاست...

ماهی قرمزی که چشم باز می کند و تا ابد

محکوم بیداریست!

بگذار نهنگ ها سری به ساحل بزنند

ستاره های دریایی سر به رویای آبی شان

من برای آنچه خواهد شد

در قطره قطره دریایت غرق می شوم

و در پوست یک ماهی /یک ماهی قرمز کوچک

تا ابد درسکوت آه خواهم کشید...!