آرشیو دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷، شماره ۴۰۸۱
صفحه آخر
۱۶
تاملات نمایشگاهی

پیف پیف نمایشگاه

محسن آزموده

«نمایشگاه کتاب؟! کی می ره این همه راه رو؟ تو این ترافیک و گرما، میان کرور کرور آدمی که اومدن تماشا. اون هم به خاطر صنار سی شاهی تخفیف. من وقتی می رم نمایشگاه سردرد می شم. به خصوص وقتی می بینم ملتی که سرانه مطالعه شون یک دقیقه در هفته است، با فامیل شون اومدن پیک نیک و تفریح. توی سالن ها هم که شلوغ و بوی عرق و تهویه خراب... عمرا برم. کتاب های داخلی رو از کتابفروشی محل می خرم، کتاب های خارجی رو هم که یا دانلود می کنم یا سفارش می دم برام بیارن.» این واکنش رایج شمار قابل توجهی از روشنفکران، اصحاب مطبوعات و اهل فرهنگ است، وقتی می پرسیم که آیا به نمایشگاه کتاب رفته اند یا نظرشان درباره آن چیست. البته که بسیاری از این انتقادات درست است اما در لحن و بیان این منتقدان، به وضوح طنین نخبه گرایی و برج عاج نشینی و نگاه بالا به توده و عوام به گوش می رسد. راستش این است که نمایشگاه کتاب با همه خوبی ها و بدی هایش جلوه گاهی برای آشکارشدن ابعاد کثیر خلقیات ایرانیان است و حضور میلیونی آدم ها از هر قشر و دسته و گروه و شهر و روستا و سن و طبقه ای در آن اتفاقا مجالی بی همتا فراهم می سازد برای کسانی که می خواهند از نزدیک و بی واسطه با روحیات مردم این «مرز پر گهر» آشنا شوند. مدعیان روشنفکری با عزلت گزینی و فاصله گیری از مردم، خود را از ارتباط مستقیم با جامعه محروم می سازند و فرصت بی نظیر مشاهده از نزدیک مردم را از دست می دهند. از این منظر نمایشگاه کتاب صرفا محلی برای خرید کتاب یا آشنایی با تازه های نشر دیدن، ساده انگاری و سطحی اندیشی است. در نمایشگاه کتاب، تنها کتاب به نمایش گذاشته نمی شود، بلکه جلوه های متنوعی از کنش جمعی ایرانیان آشکار می شود، رفتارها و گفتارهایی که خوب یا بد، درست یا غلط، خلقیات ما را به نمایش می گذارد و پرده از هزارتوی روح و روان مان بر می گیرد.