آرشیو شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۷، شماره ۴۰۹۱
صفحه آخر
۱۶
در همین حوالی

شعر خیام، سخنگوی روح عصیانگر

اسماعیل امینی

اگر بنویسیم «خیام شاعر نبوده است» حتما بسیاری معترض خواهند شد که: چگونه ممکن است سراینده آن همه رباعی ماندگار شاعر نباشد؟ اما اگر بگوییم که با معیارهای آن روزگار یعنی قرن پنجم هجری، خیام در زمره شاعران نیست: نه از نظر صنف و پیشه و گذران روزگار از راه سرودن شعر و نه حتی از نظر تعلق به یکی از شیوه های شعری مرسوم در آن روزگار که دوران رواج سبک خراسانی و آغاز نشانه های طلوع سبک عراقی است. اینکه بگوییم «خیام، شاعر نبوده است» به معنای نادیده گرفتن ارزش و تاثیر رباعی های نغز و پرمغز او نیست، بلکه به این معناست که برای شناخت نظام اندیشه و زیبایی شناسی شعر خیام، نباید از شیوه های متداول در مطالعه و تحلیل آثار شاعران، استفاده کنیم. این سخن، درباره روش مطالعه و تحلیل افکار و آثار جلال الدین مولوی هم صادق است. البته این نکته قابل تامل است که خیام، در سروده هایش پرسشگر و منتقد است و مولوی اگر چه جست وجوگر و هنجارگریز و هنجارشکن است اما در پرسشگری متوقف نیست و حاصل مکاشفات را به صورت پاسخ هایی، غالبا غیرقطعی، مبهم و قابل تاویل، بیان می کند. خیام اما، معترض و منتقد است و میل جست وجو و پروای پاسخ ندارد: زیرا خود را در مقام مراد و راهنمای مریدان نمی بیند و مهابت پرسش ها و تردیدهایش انسان و هستی و نیستی، چنان است که مجالی برای ملاحظه و خویشتنداری و تبعیت از پسند زمانه برایش نمی ماند. رباعیات خیام با آنکه اغلب، محمل تاملات فلسفی و حکمی است و از این منظر نباید چندان شاعرانه باشد، اما چون این تاملات بیش از آنکه به استدلال عقلی و استنتاج منطقی تکیه کند، با شور و حرارت عاطفی و احساس بیان شده، بسیار شاعرانه است و در برخی اوج ها، شعر ناب است: زیرا گسسته از قیود سنت های شعری و هنجارهای فکری و ملاحظات زمانه است و سخنگوی بی واسطه و صادق روح عصیانگری بزرگ است.