آرشیو شنبه ۵ خرداد ۱۳۹۷، شماره ۵۱۱۵
فرهنگ
۷

جای خالی نویسندگان در فرهنگستان

بعد از مطرح شدن این نظرات بود که بسیاری با آن موافقت و مخالفت کردند، اما کاظمی در این میان یادداشت جالبی نوشته و منصفانه دو طرف ماجرا را بررسی کرده، در بعضی موارد حق را به حدادعادل داده و در برخی موارد هم به امیرخانی. او در این یادداشت نوشته است: من باری در جایی درباره این ابتکارهای رضا امیرخانی نظرم را گفته ام و من هم در کل با این میزان جدانویسی ترکیب ها موافق نیستم. و همچنان برآنم که بهتر است ما از رسم الخط معیار که به نظرم همان رسم الخط فرهنگستان است تبعیت کنیم.

او ادامه داده است: ولی از جانبی به نظرم سخنان جناب دکتر حداد در مواردی خالی از خلل نمی نماید، بخصوص ایشان در بند اول نوشته شان بیش از این که بر جنبه علمی قضیه تکیه کنند، به اعتبار و سابقه و سن و سال اعضای محترم فرهنگستان تکیه کرده اند. این که ایشان نوشته اند این استادان 60 سال سابقه دانشوری دارند، خود این نکته را هم بیان می کند که بدنه فرهنگستان در کل قدری کهنسال شده است و می باید قدری بیش از این از نیرو و فکر جوان استفاده کند، البته در سایه آن بزرگان.

او در پایان به نکته مهم دیگری هم اشاره کرده و گفته است: موضوع دیگری که قابل ذکر است، این که فرهنگستان زبان و ادب فارسی می باید بیش از آنچه اکنون هست، از حضور و نظر و دیدگاه های اهل قلم، بخصوص شاعران و نویسندگان استفاده کند. به نظر من دیدگاه های آقای امیرخانی یک وجه ادبی پررنگ دارد. یعنی بیش از این که مبتنی بر دانش زبان شناسی باشد، ناظر به خصایص ادبی زبان است. درست است که در رسم الخط ما نباید خیلی تابع ذوق باشیم، ولی در عین حال باید بپذیریم شاعران و نویسندگان که از جمله کاربران جدی زبان اند نیز گاهی در این امور حق اظهار نظر دارند. فرهنگستان از حضور شاعران و نویسندگان تقریبا خالی است. در میان اعضای پیوسته فرهنگستان فقط هوشنگ مرادی کرمانی و دکتر محمدرضا ترکی به نویسندگی و شاعری مشهورند. به نظر من استبعادی ندارد اگر امثال رضا امیرخانی هم در این ترکیب حضور داشته باشند، یا طرف مشورت فرهنگستان قرار گیرند.