آرشیو چهارشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۷، شماره ۴۱۰۱
صفحه اول
۱
جامعه

برخورد با معلول نه علت

محمدرضا وکیلیان

اگر از جنبه پیشگیرانه به موضوع آزار کودکان نگاه کنیم باید در نظر بگیریم که برای حفظ امنیت و سلامت آنها هم خود کودکان باید مهارت هایی را داشته باشند. بخشی از این مهارت ها طبیعتا باید از سوی خانواده آموزش داده شود و آموزش بخش دیگر را هم باید خود نظام آموزش و پرورش عهده دار شود. از طرف دیگر قاعدتا باید این نکته را در نظر گرفت که کسانی که با این طیف سنی در تماس هستند باید به صورت مرتب تحت مراقبت باشند. اینکه یک فرد تحصیلات دارد یا امکاناتی داشته که توسط آنها توانسته است مجوزهای لازم را بگیرد و مدرسه ای تاسیس کند به هیچ عنوان کفایت نمی کند.

در زمان شروع کار، در زمان تاسیس یک مدرسه یا استخدام شاید نتیجه بررسی ها صلاحیت فرد را نشان دهد اما این امکان هست که به مرور زمان صلاحیت این فرد کم رنگ شود و به آن خدشه وارد شود. برای همین است که افرادی که با کودکان و دانش آموزان سروکار دارند باید به صورت دوره ای مورد آزمایش های خاص قرار بگیرند، با آنها مصاحبه های دقیق انجام شود و سلامت فرهنگی و روحی کامل آنها احراز شود. باید اطمینان حاصل شود که این افراد قدرت پرهیز از چنین اعمال و رفتارهایی را دارند. وقتی که این استانداردها و اقدامات پیشگیرانه انجام شود می توان گفت بخشی از آسیب هایی که سرانجام به صورت پرونده های قضایی خودشان را نشان می دهند، پیش از وقوع جبران شوند. نکته مهم این است که برای کسانی که با این گروه سنی سروکار دارند باید پرونده های شخصیتی تشکیل شود، باید مورد توجه قرار گرفته باشند تا دست کم شناختی منطقی از عملکرد و شخصیت آنها به دست بیاید. برداشت من این است که سیستم قضایی عموما با معلول برخورد می کند و نمی تواند علل را ریشه کن کند. منکر این نیستم که بحث مجازات بدون تاثیر نیست اما اگر فقط بخواهیم روی مجازات های شدید تمرکز کنیم قاعدتا به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید. ما راه های مجازات صرف را امتحان کرده ایم و حالا می توانیم بگوییم که با مجازات های سنگین دردی دوا نمی شود. باید به فکر اصلاح راهی بود که ختم به شکل گیری چنین اتفاقاتی می شود.