آرشیو چهارشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۷، شماره ۵۱۳۲
صفحه آخر
۲۰
زیتون سرخ

قسمت چهارم: فرود با سرعت غیر معمول

سید مجتبی مومنی

هواپیما ارتفاع کم کرد و با تکانی شدید روی زمین نشست. با سرعت غیرمعمول توقف کرد. احساس می کنم باند فرود به اندازه ای که باید طول نداشت و خلبان باید در همان اندازه مشخص وسیله غول پیکرش را متوقف می کرد.

در فرودگاه سارایوو هم چنین اتفاقی افتاده بود و دلیلش کوتاهی باند فرود بود. درهای هواپیما باز شد قبل از رسیدن به در خروجی روی یکی از صندلی ها همان موجود با ابهتی که گوشی ها را گرفته بود با لبخند ایستاده بود و با اشاره به صندلی کناری اش گوشی های مان را نشان داد و گفت: بفرمایید. تنها گوشی من روی صندلی مانده بود، من آخرین نفری بودم که از پرواز پیاده می شدم. پلکان پرواز این بار مثل تهران پیچ مهره ای نبود و ماشین حمل پلکان آن را جابه جا می کرد. همه مان در یک اتوبوس جا شدیم و به سمت سالن ترانزیت حرکت کردیم. در فرودگاه از سالن ترانزیت حجاج وارد شدیم. ترمینال حجاج دیگر عملا کارآیی اصلی و سابقش را از دست داده بود و فقط برای پروازهای نظامی از آن استفاده می شد. یک سالن نزدیک به هزار متری که دو قسمت ورودی و خروجی داشت. صندلی های مستعمل و از کار افتاده که روکش هایش کاملا از بین رفته بود. شیشه های سالن یا استتار شده بود یا از شدت کثیفی فقط نور را از بیرون نشان می داد. روی دیوار روبه روی ورودی پرچم بزرگ و زردی قرار داشت که عنوان «کلنا عباسک یا زینب(س)» رویش آمده بود و عکس هایی از حضرت امام، آقا، سیدحسن نصرا... و چند شهید مدافع حرم ایرانی و افغانی هم در گوشه و کنار روی دیوارها نصب شده بود. قسمت پروازهای ورودی با چیزی شبیه پارتیشن به دو قسمت تقسیم می شد، ما از قسمت سمت راست و مدافعان از قسمت سمت چپ وارد شدند. در اصل هر دو وارد یک سالن شدیم ولی آنها موقع ورود پلاک ها و فرم هایی را باید با هم تطبیق می دادند ولی ما نیازی به این کار نداشتیم.