آرشیو چهارشنبه ۶ تیر ۱۳۹۷، شماره ۵۱۳۸
صفحه آخر
۲۰
زیتون سرخ

قسمت دهم: غذاهای سوری

سید مجتبی مومنی

پرسیدیم اصدقاء یعنی چه؟

ابوعلی گفت: «این جا به ایرانی ها، حزب ا... و بعضا روس ها که در ماجرای جنگ با نیروهای سوری همکاری کردند، اصدقا یا همان دوستان می گن.»

ابوعلی در ادامه از ادبیات و شعر غنی سوریه برای مان گفت؛ از شاعران و نویسندگانی که در سوریه بودند و نمونه آثارشان. سوری ها در حوزه فرهنگی وهنری هم فعال بوده اند، برای نمونه در سال گاهی بیش از 50 سریال سوری در این کشور ساخته می شد.

هر چه به محل اسکان نزدیک می شدیم تعداد تابلوهایی که تصویر بشار اسد رویش بود، بیشتر می شد و تصویر بشاراسد شاید با یک حساب چشمی حدودا یک سوم از تابلوهای تبلیغاتی شهر را به خودش اختصاص داده بود. تصاویری با لباس های مختلف نظامی، رسمی و حتی عربی و حالت هایی مانند لبخند و جدی و....

این عکس ها در همه اندازه ها و در همه جا بود. حتی روی در منزل ها و در کنار حاجزها چسبانده بودند.

به محل اسکان رسیدیم. ابوعلی برایمان غذا آماده کرده بود. مرغ پخته شده همراه با برنج سفید، ماست چکیده ای که در یک بشقاب به ارتفاع نیم سانت پهن شده بود و چند قطره روغن زیتون هم رویش چکانده شده بود.

حمص، فتوش و زعتر هم بود. حمص در واقع ترجمه نخود است، این غذا از نخود پخته شده و آسیاب در حد له شدگی مطلق همراه آب لیمو و سیر و روغن زیتون تهیه می شود و به عنوان دسر مصرف می شود. حمص را هم در بشقاب پهن می کنند و با نان یا بدون نان مصرف می کنند. فتوش هم همان سالاد شیرازی خودمان است که در آن خبزمقمر(1) می ریزند.

قرار شد فردا صبح برای زیارت به حرم حضرت عمه جان بی نظیر سادات برویم.

1. خبزمقمر= نوعی نان است که آن را خورد می کنند و در روغن داغ سرخ می کنند، ظاهرش چیزی شبیه چیپس های خودمان می شود.