آرشیو چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۷، شماره ۵۱۴۴
صفحه آخر
۲۰
زیتون سرخ

قسمت شانزدهم: مقام راس

سید مجتبی مومنی

بعد از زیارت حضرت یحیی از شبستان مسجد بیرون آمدیم. ابوعلی اشاره کرد که به بیرون نروید و اشاره کرد به ضلع مقابل و گفت از این طرف برویم.

به یک دیوار نرده ای متحرک رسیدیم و یک پیرمرد روی یک صندلی کوچک کنار این دیوار نشسته بود. از ابوعلی پرسید کجا می روید؟ ابوعلی چیزی گفت که من فقط مقام راس الحسین را فهمیدم. مرد دیوار را حرکت داد و راه برایمان باز شد. از ابوعلی پرسیدم کجا می رویم؟ گفت: کمی صبر کنید. ضلع غربی و شمالی مسجد اموی را طی کردیم و به انتهای ضلع شمالی رسیدیم. یک در بزرگ بود و بالای در روی سنگ سفیدی نوشته شده بود: «هذا فیه مرقد راس سیدنا الامام عبدالله الحسین(رضی ا... عنه)» با صدای بلند گفتم: محل سر امام حسین؟

ابوعلی سر تکان داد و گفت: بله.

یعنی چی؟

وقتی کاروان وارد شام شد، تعدادی از اهل بیت به کاخ اموی آمدند و سر مبارک امام حسین (ع) را اینجا گذاشتند. بعد اشاره کرد به اتاقکی که بعد از در ورودی قرار داشت و گفت: اینجا محراب امام سجاد است،آقا اینجا نماز می خواند.

بعد چند قدمی جلو تر رفتیم و ضریح را نشان مان داد. داخل ضریح با عبا و پارچه سبز بزرگی چیزی شبیه شمایل سر ساخته و بالای آن نوشته شده بود: محل قرار گرفتن سر حضرت اباعبدالله الحسین. تعدادی از اهالی پاکستان آنجا نشسته بودند و یکی با نوای محزون و زبان اردو برایشان می خواند.

عزاداری آنها حال آدم را تغییر می داد و احساس غم زیادی می کردی. برخی شان به سر می زدند و برخی دیگر به پایشان می کوبیدند. چند دقیقه ای در مقابل ضریح نشستیم. از ابوعلی پرسیدم حرم حضرت رقیه کجاست؟ گفت اشاره به ضلع مقابل ضریح کرد و گفت دقیقا پشت همین دیوار است. گفتم با این اوصاف خرابه شام کجاست؟

ابوعلی گفت: «کاروان که به کاخ رسید زنان و مردانش را از هم جدا کردند. اینجا که الان هستیم محل توقف مردان است و پشت این دیوار محل وقوف زنان که حضرت زینب سلام الله علیها و حضرت رقیه در آن اسکان داشتند و تقریبا همه این محدوده ای که به نوعی بیرون کاخ اموی است، خرابه شام است.»