آرشیو یکشنبه ۲۱ امرداد ۱۳۹۷، شماره ۲۱۹۷۶
اخبار کشور
۱۰
خوان حکمت

دوست و دشمن انسان کدامند؟

ابن السکیت که از علمای معروف بود از وجود مبارک امام رضا(ع) سوال کرد حجت خدا امروز بر مردم چیست؟ مردم با چه معیاری حق را از باطل، صدق را از کذب، خیر را از شر و حسن را از قبیح تشخیص بدهند؟ فقال(ع) «العقل»؛ فرمود: عقل میزان خوبی است، حجت خوبی است. وقتی وجود مبارک امام رضا(ع) این مطلب را در پاسخ به سوال ابن السکیت فرمود، ابن السکیت گفت: «هذا و الله هو الجواب»،[1] جواب حقیقی آن است که حجت خدا بر مردم، عقل است.انتقاد قرآن از خیال پردازان این عقل همان عقل برهانی است. آنقدر قدرتمند است که هم وهم را از خودپردازی و خیال را از خودپروازی و همچنین شهوت و غضب را از پرواز و پرداز بیجا عقال می کند. از وجود مبارک پیامبر(ص) رسیده است که عقل را عقل می گویند؛ برای اینکه هم در بخش اندیشه، زانوی سرکش وهم و خیال را عقال می کند و هم در بخش انگیزه، زانوی سرکش شهوت و غضب را عقال می کند. آنکه بی دلیل حرف می زند یا حرفی را بی دلیل می پذیرد؛ معلوم می شود در محدوده وهم و خیال است، نه عقل. قرآن کریم از گروهی که خیال پرواز و خودپرداز هستند تعبیر به مختال می کند. باب «تفعل» آن در قرآن کریم استعمال نشده؛ اما باب «افتعال» آن استعمال شده که خدا (لا یحب کل مختال فخور)،[2] این «مختال»، همان صیغه اسم فاعل و اسم مفعول فعل «اختیال» است. «مختال»؛ یعنی کسی که در محدوده خیال فکر می کند. برهانی دست او نیست، هم بی برهان حرف می زند، هم بی برهان می پذیرد. گروهی که مختالند عاقل نیستند، آن قدرت اندیشه را ندارند که جلوی وهم را بگیرند، جلوی خیال را بگیرند، با برهان قلم بزنند، با برهان قدم بزنند، این را قرآن می گوید مختال. مختال محبوب خدا نیست.

عقل؛ وسیله کنترل شهوت و غضب

وجود مبارک رسول گرامی(ص) فرمود: این عقل را عقل می گویند که زانوی سرکش وهم و خیال را در بخش علم و اندیشه، زانوهای سرکش شهوت و غضب را در بخش انگیزه بتواند عقال کند. «عقال»[3] آن وسیله ای است که شتربان ها زانوی شتر چموش و سرکش را عقال می کنند. اینکه می گویند: «اعقل و توکل»؛[4] بعد گفتند: «با توکل زانوی اشتر ببند»؛[5] یعنی بتواند جلوی وهم را بگیرد، جلوی خیال را بگیرد. به قول حوزویان، اگر این قدرت را پیدا کرد، دیگر به دام آن سیزده قسم مغالطه نمی افتد. مغالطه این است که انسان، شبیه دلیل را دلیل خیال کند، شبیه حق را حق خیال کند. این کار را می گویند مغالطه و اگر کسی عاقل باشد در بخش علمی، جلوی این خودپردازی و خودپروازی وهم و خیال را عقال می کند، حرفی می زند که اگر بعدها هم محققان بیایند می پذیرند. این می شود محقق، این می شود عالم و در بخش شهوت و غضب نه بیراهه می رود و نه راه کسی را می بندد. شهوت را تعدیل می کند و نه تعطیل. غضب را تعدیل می کند و نه تعطیل. این دو نیرو از بهترین برکات الهی هستند. این قدرت غضب تعدیل شده، جهاد هشت ساله ایران را به خوبی حل کرد. این غضب از بهترین قدرت ها و نعمت های الهی است؛ منتها باید بجا مصرف بشود و آن دفاع از شرف و مرز و بوم یک کشور اسلامی است.

عقل و جهل؛ دوست و دشمن واقعی انسان

حدیث دیگری که از وجود مبارک امام رضا(ع) رسیده است این است که فرمود: «صدیق کل امرئ عقله و عدوه جهله»؛[6] دوست هر فرد و ملتی عقل آن فرد یا ملت است، دشمن هر فرد یا ملتی جهل آن ملت است. اول عقل را معنا کردند. عقل؛ یعنی قدرتی که بتواند دهان آدم را ببندد، چشم آدم را کنترل کند، هر محرم و نامحرمی را نبیند، هر بد و خوبی را نگوید، هر زشت و زیبایی را نگوید، هر حق و باطلی را ننویسد و جامعه را ملتهب نکند. کسی که راست می گوید، حق می گوید، هم خود راحت است هم جامعه را راحت نگه می دارد. فرمود: اگر کسی عاقل شد، دوست او همین عقل است. درست است که زن و بچه خودش را دوست می دارد،ولی اینها وسیله اند نه هدف. این کلام امام است، در زیارت اینها در مشاهد مشرف عرض می کنیم: «کلامکم نور»[7]. وقتی از امام رضا سوال می کنند که دوست آدم کیست؟ یا خود حضرت ابتدائا می گوید: «صدیق کل امرئ عقله»؛ انسان یک دوست بیشتر ندارد و آن فهم اوست، مگر ما چند تا دوست داریم؟ این را آقایان طلبه ها هم می دانند که وقتی خبر، مقدم بر مبتدا شد، نکته ای دارد. این «صدیق کل امرئ عقله»، این «صدیق» خبر مقدم و «عقل» مبتدای موخر است. تقدیم این خبر بر آن مبتدا برای افاده حصر است؛ یعنی انسان یک رفیق دارد و آن فهم اوست، همین؛ بقیه ابزار هستند. این را ما می گوییم: «کلامکم نور». ما دو تا رفیق، چهار تا رفیق، ده تا رفیق که نداریم. یک رفیق داریم و آن ادب و فهم ماست.

انباشت پرونده های قضایی؛ نتیجه عدم بهره مندی از آموزه های قرآن و اهل بیت(ع)

الآن کشور ما گرفتار بدگویی و بدخواهی و دعوا و زد و خورد دائمی است. ما الآن هشتاد میلیون هستیم، بیست میلیون که زن و بچه کودک و پیرمرد و پیرزن هستند. می شود شصت میلیون، این شصت میلیون مرتب داریم با هم دعوا می کنیم، چرا؟ برای اینکه همه ما شنیدیم و گفتیم و دیدیم که پانزده میلیون پرونده در دستگاه قضایی هست. این پانزده میلیون آیا هر کسی با خودش پرونده دارد یا با شخص دیگر؟ هر پرونده ای لااقل مربوط به دو نفر است. پس سی میلیون پرونده دارند. این سی میلیون که در آسمان زندگی نمی کنند، در فضا زندگی نمی کنند، در جامعه زندگی می کنند، هر کسی یک زن و بچه ای دارد، حداقل یا شوهر دارد یا همسر دارد. سی میلیون می شود شصت میلیون. ما شصت میلیون باهم داریم مرتب دعوا می کنیم. آن وقت زیارت امام رضا هم می رویم! آنجا هم می گوییم: «کلامکم نور».حضرت فرمود: انسان یک دوست دارد و آن فهم اوست. نفرمود عقل هر کسی دوست اوست. مبتدا را مقدم ذکر نکرد. خبر را مقدم ذکر کرد. اینکه خبر را قبل از مبتدا ذکر کرد، برای افاده حصر است؛ یعنی انسان فقط و فقط یک دوست دارد و آن فهم اوست. انسان یک دشمن دارد و آن بی ادبی و بی عقلی اوست. حرفی می زند خلاف، خودش را به زحمت می اندازد. کاری می کند خلاف، خودش را به زحمت می اندازد. این می شود امام رضا، این می شود مشهد رضوی، این هم «کلامکم نور». این است که اینها می مانند و این حرف ماندنی است، چون با فطرت ونظام هستی ما سازگار است. در یک فصل عقل را معین کرده است که تنها میزان است، در فصل دوم مشخص کرد تنها دوست آدم ادب اوست. این حرف امام رضاست. ما شیعه اینها هستیم. اینکه می گوییم: «کلامکم نور»، برای همین بیانات نورانی است.

بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 97/5/4
مرکز اطلاع رسانی اسرا

[1]. الکافی(ط الإسلامیه)، ج 1، ص25. [2]. لقمان، 18. [3]. مجمع البحرین، ج 5، ص428. [4]. عوالی اللئالی، ج1، ص75. [5]. مولوی، مثنوی معنوی، دفتر اول، بخش45؛ «گفت پیغامبر به آواز بلند*** با توکل زانوی اشتر ببند.» [6]. الکافی (ط- الإسلامیه)، ج 1، ص11. [7]. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص616.

خوان حکمت روزهای یک شنبه منتشر می شود.