آرشیو دوشنبه ۲۲ امرداد ۱۳۹۷، شماره ۴۱۵۹
صفحه آخر
۱۶
روشنایی های شب

عامه پسند

حسن لطفی

دوستی دارم که بازیگر نمایش های کمدی است. آن هم از آن نوعی که بعضی از منتقدان با انگ بازاری و عامه پسند سعی می کنند از گردونه هنر خارجش کنند. دوست بازیگرم از ابتدا بازیگر این نوع نمایش ها نبود. به قول خودش غم نان معروف از تئاترهای فاخر و نمایشنامه های استریشندبرگ، میلر و دیویدممت به داخل نمایشنامه های قمر خانم و همسر خسیسش، صمد و ممد و... پرت کرده است. اولش چندان دل خوشی از این پرتاب نداشت. خجالت هم می کشید. اما به تدریج نظرش تغییر کرد. چند روز پیش که با هم حرف می زدیم، حالش بهتر بود. می گفت از اینکه صدای قهقهه مردم در سالن می پیچد، خوشحال است. تعریف می کرد که خیلی شب ها عده ای از تماشاچیان برای شان گل می آورند و به خاطر خنداندن مردم از آنها تشکر می کنند. یک بار هم وقتی برای کاری به اداره ای رفته بود یکی از کارکنان آنجا کارش را سریع راه انداخته بود و به او گفته بود کسی که باعث شادی مردم می شود نباید معطل شود. ظاهرا بیننده ثابت هم کم ندارد. عده ای هر چند شب یک بار بلیت می خرند و می آیند تا یک ساعت و نیمی بخندند. خودش هم از این اتفاق راضی است. می گفت شب ها راحت تر می خوابد. از حرف هایش خوشحال شدم. با آنکه آدم تماشای چنین نمایش هایی نیستم از اینکه می دیدم در شرایط نمایش های واقعی خیابانی با دیالوگ های مایوس کننده هنوز کسانی هستند که برای ساعتی آدم ها را از اندوه به شادی برسانند، خوشحال شدم. نظرم را که شنید انگار خوشحال تر شد. می ترسید مثل گذشته در ردیف کسانی باشم که صحنه تئاتر را جایی برای نمایش های فاخر، سنگین و فکر برانگیز می دانند. وقتی گفتم زمانه آدم ها را منعطف تر می کند و نظر مردم هم مهم است، خندید و گفت: خدا کند همه همین طور فکر کنند و زمانه همه را منعطف تر کند. اگر این طور بشود بعضی ها خیال نمی کنند صحنه تئاتر و زندگی فقط با نمایش های مورد نظر آنها ارزشمند است. آن وقت می توانیم صدای خنده مردم را همه جا بشنویم.