آرشیو سه‌شنبه ۳۰ امرداد ۱۳۹۷، شماره ۳۲۲۶
اندیشه
۸

ترجمه مشهورترین اثر آرون

رمون آرون، جامعه شناس، فیلسوف، مورخ و مفسر سیاسی فرانسوی تا سال 1939 استاد فلسفه در دانشگاه تولوز بود. در جنگ جهانی دوم به ارتش آزادی بخش فرانسه در لندن پیوست و از 1944 تا 1945 سردبیر روزنامه فرانسه آزاد بود. پس از بازگشت به فرانسه به تدریس در مدرسه ملی مدیریت، دانشگاه سوربن (1955-1968) و کلژ دو فرانس (1970) پرداخت. در روزنامه نگاری نیز فعال بود و به مدت 30 سال تا 1977، در روزنامه فیگارو مقاله نوشت و پس ازآن به هفته نامه اکسپرس پیوست. آرون با مخالفت سرسختانه علیه مارکسیسم در تقابل با روشنفکران چپ فرانسه، به ویژه ژان پل سارتر، قرار گرفت. مشهورترین کتاب او «افیون روشنفکران» (1955) نقدی است بر جریان غالب روشنفکری فرانسه بعد از جنگ. این کتاب به تازگی با ترجمه پیروز ایزدی به همت انتشارات فرهنگ جاوید منتشر شده است. پیروز ایزدی پیش ازاین نیز کتاب «جامعه شناسی تمدن مدرن» را ترجمه کرده بود. این اثر، خطابه آرون در اول دسامبر 1970 در کلژ دو فرانس است و به مکاتب و اندیشمندان مختلف حوزه جامعه شناسی می پردازد.

تمرکز آرون در «افیون روشنفکران» بر نقد گرایش گسترده روشنفکران به مارکسیسم است. عنوان کتاب آشکارا به گفته مشهور مارکس تلمیح دارد و از این نقل قول سیمون وی الهام گرفته است که «بی تردید مارکسیسم به معنای دم دستی کلمه نوعی مذهب است که مدام به کار تخدیر مردم آمده». آرون منتقد مارکسیسم بود و آن را عقب گردی از پیشرفت های اولیه تمدن مثل حق پرسشگری آزاد، آزادی بحث و نظر، آزادی نقد و رای دادن می دانست.

او مشخصا معتقد بود شکلی از بی صداقتی و ریاکاری روشنفکرانه در زمانه خودش هست که بنا به آن روشنفکران مخالف برخی شکل های حکومت یا جامعه اند (مثلا مخالف دموکراسی سرمایه دارانه) ولی جنایت های جوامعی را که از ایدئولوژی «درست» مدنظر آنها پیروی می کنند، از یاد می برند. آرون به شدت منتقد چیزی بود که جزم اندیشی و تعصب روشنفکری می خواند. جزم اندیشی به یک چارچوب نظری ثابت می چسبد؛ بدون توجه به شواهد تجربی نقیض آن. در این فرایند نوعی مذهب سکولار یا نظام باور شکل می گیرد. او می نویسد: «استبداد بارها به نام آزادی تاسیس شده و تجربه به ما ثابت کرده است که احزاب را باید از روی اعمالشان و نه مناجاتشان قضاوت کرد». آرون به سه «اسطوره» تفکر رادیکال اشاره می کند: چپ، انقلاب و پرولتاریا. به گفته او، این ایده ها بیش از آنکه روشنگر باشند، ایدئولوژیکی و رمزآلودند. او در ضمن دست به نوعی جامعه شناسی زندگی روشنفکری می زند و نتیجه می گیرد که نقش روشنفکر امید بستن به ایده رستگاری جهانی نیست، بلکه مستلزم نوعی واقع گرایی سیاسی همراه با فراست اخلاقی است.

بخش عمده ای از نقد آرون در این کتاب متوجه ژان پل سارتر و نیز گرایش عامی است که الگوهای مارکسیستی را با تفکر نیچه ای و اگزیستانسیلی که از سیاست فاصله می گیرد، در هم می آمیزد. دغدغه اصلی آرون بی اعتنایی تفکر فرانسوی هم عصر خود به سایر فرهنگ ها، از جمله فرهنگ انگلیسی-آمریکایی بود. در ضمن ستایش آرون از آنچه فضیلت دموکراسی لیبرال می نامد، همراه می شود با نوعی مخالفت با آمریکاستیزی رایج آن دوره که مشخصه چپ گرایی فرانسوی بعد از جنگ جهانی دوم بود. همین قضیه موجب شد آرون ارتباط های زیادی با ایالات متحده پیدا کند.