آرشیو سه‌شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۷، شماره ۴۱۹۷
صفحه اول
۱
سرمقاله

مردی که هند را آزاد کرد

نامشخص: پاکسیما مجوزی

دوم اکتبر 1869 گاندی در خانواده ای متوسط از طبقه بازرگانان متولد شد. او متولد شد تا بعدها به جهانیان نشان دهد که بدون خشونت نیز می توان بر تاریکی و ظلم پیروز شد. پیش تر نام گاندی را شنیده بودم، اما وقتی برای تحصیل به هند رفتم و هفت سال در آنجا زندگی کردم؛ او را همه جا می دیدم. از مجسمه بزرگی که در یکی از خیابان های اصلی دهلی قرار داشت تا اسکناس هایی که عکس او را در خود پنهان دارند؛ اگر فروشنده ای می خواست مطمئن شود…

پولی تقلبی نیست آن را زیر نور می گرفت تا عکس محو گاندی با آن عینک گرد و لبخندش مشخص شود.

گاندی همیشه در همه خیابان های هند حضور داشته و دارد؛ پشت هر ماشین و اتوریکشایی، زیر جمله «لطفا بوق نزنید»، کلامی از او نوشته شده، جملات کوتاهی چون: «حقیقت خداوند است»، «ضربه در برابر ضربه و چشم در برابر چشم، دنیا را کور می کند»، «من بنا به دلایل زیادی آماده مردن شده ام، نه برای کشتن» و…

مردم کوچه و بازار نیز از او با گاندی جی به معنی گاندی عزیز یاد می کنند. اما حضور همیشگی گاندی تنها به مردم کوچه و خیابان ختم نمی شود و برخی دانشگاه های هند نیز دانشکده مطالعات گاندی وجود دارد تا افکار و اندیشه هایش را به نسل بعد منتقل کنند. عکس گاندی همه جا هست. روی جلد دفتر بچه های مدرسه و یا قاب شده بالای سر مدیران اداره و دانشگاه ها. او بیشتر با لباسی سفید، سری بی مو و لبخندی که صورتش را پوشانده دیده می شود. بعضی وقت ها یک چرخ ریسندگی هم جلویش است.

اما دلیل این همه ماندگاری گاندی چه بود؟ شاید بتوان گفت، عدم خشونتی که در فلسفه فکری گاندی وجود داشت و باعث شد کشورش در برابر استعمار قدرتمند انگلیس پیروز شود او را برای همیشه در قلب هندی ها جای داد. مفهوم عدم خشونت آهیمسا در تفکر مذهبی هندی تاریخی کهن دارد. آهیسما مفهومی چند بعدی است، با الهام از این فرض که تمام موجودات زنده در چرخه انرژی معنوی الهی هستند. بنابراین، صدمه زدن به انسان و یا موجود زنده ای؛ صدمه زدن به خود است و یکی از اصول اساسی در هندوئیسم، جین و بودایی است.

اما کاری که گاندی کرد، این تفکر را با زبان امروز درهم آمیخت و به مردمش هدیه داد. برای نمونه او تفکر ساتیاگراها را پایه گذاری کرد. هرچند ساتیاگرا به مقاومت بدون خشونت یا مقاومت مدنی شناخته شده، ولی در معنی لغوی، از دو بخش ساتیا به معنای حقیقت و اگراها به معنای پافشاری تشکیل شده است که همان «پایداری بر حقیقت» است. در نظر گاندی، ساتیاگراها و عدم خشونت مستلزم مدارا در همه چیز است و حقیقت یکی است، اما هیچ کس همه آن را در اختیار ندارد؛ پس باید به اعتقاد دیگران احترام بگذاریم، بی آنکه در عقیده خودمان ضعیف باشیم. او معتقد است؛ حقیقت در قلب هر انسانی است و «آنجاست که باید حقیقت را جست… ما حق نداریم دیگران را وادار کنیم، حقیقت را به روش شخصی ما ببینند.»تفکر سارودایا یا همان «خوشبختی همگانی» نیز از دیگر نظریات گاندی است. بر اساس تفکر سارودایا باید از قوانین غیرعادلانه سرپیچی کرد و یا در آن همکاری نداشت و در عوض در کنارش باید با کار و همکاری همگانی، برنامه ای سازنده برای اصلاحات اجتماعی انجام داد. خود او با کنار گذاشتن شغل وکالت، پوشیدن لباسی ساده از خادی (پارچه محلی هند) و اختصاص همه روزه بخشی از وقت خود به ریسندگی با چرخ نخ ریسی، نمونه روشنی از عمل به سارودایا را به نمایش گذاشت؛ عدم همکاری با انگلیسی ها و نپوشیدن لباس ها و پارچه های انگلیسی و مبارزه برای احیای صنایع روستایی؛ نمونه عملی سارودایاست.

گاندی در کتاب هند سواراج نیز از استقلال فردی و آزادی اش، از عشق به همه انسان ها، احترام به همه مذاهب، مدارا و عدم خشونت در همه حال سخن گفت و در نهایت به مردم ناامیدش در برابر انگلیسی ها چنین توصیه کرد: «وقتی ناامید می شوم به خاطر می آورم که در طول تاریخ راه حق و عشق همواره پیروز بوده است. حکمرانان و قاتل ها در برهه ای شکست ناپذیر جلوه می کنند ولی در نهایت همه آنها سقوط کرده اند. همیشه به این واقعیت فکر کنید.»

پی نوشت:

از کتاب «هفت سال در هند» نوشته پاکسیما مجوزی، نشر هزاره سوم اندیشه، زمستان 1396