آرشیو پنجشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۷، شماره ۴۱۹۹
جلد دوم
۷
واگونه

گپی میان منتقد و هنرجو

شبنم نیکخو

منتقد: امروزه رسانه مطرح نیست، هنرمند آزاد است از رسانه های مختلف استفاده کند. مساله هنر بودن یا نبودن است.

هنرجو: بله امروزه هنرمندان از ابزار و تکنیک های گوناگونی بهره می جویند. دانش زیبایی شناسی و ذوق است که هنر و غیرهنر را مجزا می سازد.

منتقد: اینطور نیست؛ از زمانی که مارسل دوشان به ریشه کن کردن ارتباط زیبایی و هنر پرداخت و در سال 1914 اندی وارهول نمایشگاهش در نیویورک را برپا کرد، دوره هنر سنتی که به ذوق و زیبایی شناسی گره خورده بود پایان یافت و این دو دغدغه به امور ثانویه تبدیل شدند. هنر هم اکنون دوره ای فلسفی را طی می کند.

هنرجو: اما جداسازی زیبایی از اثر هنری در نگاه همه مخاطبان ممکن نیست. لذت بردن از اثر هنری عامل اصلی گرایش مخاطب به برقراری ارتباط با اثر هنری و استقبال از آن است، اثر باید بتواند در مخاطب تاثیر بگذارد.

منتقد: دغدغه «هنرمند امروز» نباید تولید ابژه ای باشد که برای خوش آمد گروهی از مخاطبان به وجود می آید. مخاطب امروز نیز باید بپذیرد که هنر تنها ذوق و سلیقه نیست، تخصص است. دیرزمانی است که شکل ظاهری یک ابژه ملاک و معیار اصلی هنر نامیدن آن نیست. برای تشخیص هنر از غیرهنر باید به سراغ نظریه و همچنین زمینه ای که ابژه در آن ظاهر می شود رفت. به این خاطر است که سخن گفتن دررابطه با هنر نیاز به تبیین فلسفی دارد؛ همان طور که آرتور دانتو، فیلسوف و منتقد هنری برجسته دوره ما، پرداختن به آثار هنری و تفسیر آنها را فعالیتی فلسفی می داند.

هنرجو: اما اگر هنرمندی مایل باشد به سبک های هنر سنتی آثارش را خلق کند، به هر حال مخاطبان همان سبک جذب آثار وی می شوند و نمی توان آثار او را غیرهنر نامید.

منتقد: بله، آثار هر هنرمندی که در سبک انتخابی خود دارای تخصص و دانش است، با معیارهای مربوط به آن سبک مورد ارزیابی قرار می گیرد. مساله بسیار مهم این است که باید دانست به دلیل تکثر جنبش های هنری، تمایز هنر و غیرهنر از میان نرفته است.