آرشیو پنجشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۷، شماره ۲۲۰۲۹
اخبار کشور
۳
چشم به راه سپیده

تو معنی کلمات همیشه زیبایی

دلم گرفت…

هر وقت دل بهانه یاد تو را گرفت

شادی از آن بلند شد و غصه جا گرفت

ابریست آسمان دل بی قرار تو

بیخود نبود اگر که دوباره هوا گرفت

گفتم شبی شبیه تو گریه کنم ولی

چشمم ز اشک خشک شد آقا صدا گرفت

تو سوختی که سینه ام آتش گرفت و سوخت

تو روضه خوان شدی اگر این روضه پا گرفت

امروز هم بیا و بگو وای مادرم

آخر مریض خانه مولا شفا گرفت

راحت شدند اهل مدینه ز رفتنش

این خانه علیست که دیگر عزا گرفت

در آخرین وصیت زهرا دل علی

از روضه حسین و غم کربلا گرفت

محمد علی بیابانی

بهار رویا

تو آفتاب یقینی، بهار رویایی

طراوت گل سرخی، نسیم صحرایی

تو ابر منقلب چشم های پرهیزی

تو قطره قطره باران ناشکیبایی

تو فصل رویش عشقی، نگاه مجنونی

تو آبشار صمیمیتی، تو لیلایی

تو نرم و سبز و لطیفی، تو موج احساسی

تو روح پاک مسیحی، تو دست موسایی

تو لحظه های خوش خاطرات شیرینی

تو باغ عاطفه هایی، امید فردایی

تو جلوه سحری، آبروی انسانی

تو نور روشن صبحی، تو جام صهبایی

تو گرم باده عشقی، بهار زیستنی

تو شور و شوق شقایق به دشت دل هایی

تو شعر خواجه شیراز و شمس تبریزی

تو معنی کلمات همیشه زیبایی

محمد عزیزی

شکوفه صبح

ای کاش که انتظار معنی می شد

بی تابی جویبار معنی می شد

وقتی که سحر شکوفه صبح دمید

با آمدنت بهار معنی می شد

کریم علی زاده

در رکاب تو

بیا و گرنه در این انتظار خواهم مرد

اگر که بی تو بیاید بهار، خواهم مرد

به روی گونه من، اشک سال ها جاری است

و زیر پای همین آبشار، خواهم مرد

نیامدی و خدا آگه است، من هر روز

به اشتیاق رخت چند بار خواهم مرد

خبر رسید که تو با بهار می آیی

در انتظار تو، من تا بهار خواهم مرد

پدر که تیغ به کف رفت، مژده داد که من

به روی اسب سپیدی، سوار خواهم مرد

تمام زندگی من در این امید گذشت

که در رکاب تو با افتخار خواهم مرد

پدر که رفت به من راست قامتی آموخت

به سان سرو سهی، استوار خواهم مرد

محسن حسن زاده لیله کوهی

بوی خدا و عشق

مولای من ای از تبار آب و باران

روح لطیف سبز هر فصل بهاران

در التهاب لحظه های بی تو بودن

همچون یتیمانیم ، سر اندر گریبان

سوز دل یاران شفایش یک نگاه است

از سوی تو ای گمشده از چشم هامان

مولای من ، مولای من ! آتش گرفتم

چون هیمه ای سوزان میان باد و طوفان

پای برهنه ، می روم در وادی عشق

مقصد تویی ای آرزوی هر مسلمان !

در ازدحام اشک و غم با شب نشستم

شاید تو را یابم تو را ای ماه تابان !

قصد زیارت می کنم یارب مدد کن

تا بشنوم من از حبیبت صوت قرآن

درد آشنایم با شما ای سوته دل ها

لطف خدا را دیده ام در ندبه هاتان

آدینه ها بوی خدا و عشق دارند

آدینه صبحی می رسی خورشید رخشان

زهرا یزدان پناه

پر از صدای تماشا

دوباره فصل شکفتن، دوباره شبنم ماه

دوباره خاطره ای از طراوتی دلخواه

پر از نشانه شوق است کهکشان خیال

پر از صدای تماشاست کوچه های نگاه

گذشت یازده، امشب شب دوازده است

که عکس ماه بیفتد میان برکه و چاه

شلال گیسوی شب شد سپید از مهتاب

رسید پیک سحر، بر دمید صبح پگاه

کجاست ماه تمامی که عین خورشید است

سروربخش به ناگاه جان جان آگاه

جوانه زد دل آیین، شکفت شاخه دین

بهار باور مردم، سپید، سرخ، سیاه

که آن سلاله خوبان معدلت گستر

رسد به داد دل مردم عدالت خواه

بیا که دست امید است و دامن تو عزیز

بیا که منتظران تواند چشم به راه

محمد جواد محبت