اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور، گفت: «راه عبور از شرایط فعلی این است که همه کار کنیم و هر کس خیانت کرد، مهر خیانت بر پیشانی اش بزنیم».

بابای سوفیا که دیگر برای خودش دانشمندی محسوب می شود، می گوید: میدون دوم! حواست باشد؛ خیانت کنی، مهر می زنم روی پیشانی ات.

می گویم: پیشانی من خالی است و شما مهر خیانت بزنی خیلی تابلو می شوم، اما خود شما چی؟ جای مهرهای مختلف روی پیشانی ات این قدر زیاد است که جا نیست آدم مهر خیانت بزند!

بابای سوفیا دستی به پیشانی اش می کشد و براق می شود و هرچه روی میز است را پرت می کند سمت من و می گوید: تو آدم بشو نیستی. حیف سوفیا.

سوفیا می گوید: میدون دوم! عشق قشنگم! تو تا حالا به من خیانت کردی؟

می گویم: مگر روی پیشانی ام جای مهر خیانت می بینی؟

سوفیا می گوید: نه عزیزم! ولی روی گونه ات جای رژ خیانت می بینم. روی شانه ات هم یک موی بلوند است.

می گویم: اینها پاپوش است سوفیا. آقای جهانگیری منظورش خیانت اقتصادی و سیاسی است.

سوفیا می گوید: هر سیاست مدار خیانتکاری قبل از اینکه به مردم خیانت کند، دارد به زن و بچه و خانواده اش خیانت می کند.

می گویم: سوفیا… عشقم… دوست داشتی من سیاست مدار بودم و به تو خیانت نمی کردم؟ ولی پول تخورپخور می کردیم می رفتیم خارج اقامت می گرفتیم. بعد تو خیریه می زدی یا می آمدی سرمایه گذار فرهنگی مثل فیلم و مطبوعات و اینا می شدی؟

سوفیا می گوید: یعنی با پول خیانت، کار فرهنگی کنی؟ کود کمپوست توی آن کار فرهنگی که تو بکنی.

می گویم: عبید زاکانی گفته یکی گوسفند می دزدیده و گوشتش را خیرات می کرده. ازش می پرسند: گوسفنددزدی ات را کجای دلمان بگذاریم و گوشت خیرات کردنت را کجا؟ طرف می گوید: ببینید اساتید! گناه دزدی به ثواب خیرات صاف می شود. این وسط کله پاچه اش سود است! حالا حکایت ماست.