آرشیو سه‌شنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۷، شماره ۳۲۶۹
اندیشه
۸
گفته ها

تاریخ دانشگاه در ایران تاریخ گسست است

مقصود فراستخواه در نشست نقد و بررسی کتاب «تاریخ دانشگاه در ایران»، ایبنا: در اروپا امر اجتماعی نیرومند بود و جامعه تاب آوری داشت و نهادهای اجتماعی وجود داشتند. در ایران دولت قوی با جامعه ضعیف روبرو بود. آنجا دانشگاه به رغم تمام مشکلات جان گرفت، چون دانشگاه زود از نفس نمی افتاد و وابسته به دولت نبود. اگر در اروپا جایی متفکری محاکمه می شد در جای دیگر رادیکال ترین کارها صورت می گرفت. اما در ایران با سیطره و سلطه مواجهیم. انقلاب علمی در شهرهای اروپا سنت های تعلیمی و مدرسه ای را نقد می کرد. آنجا نقد در سنت و بر سنت بوده و در داخل سنت نیز چالش هایی شکل گرفته است. در نتیجه سنت کتک خورد، تمرین کرد و ریاضت کشید و تغییر کرد. پس آنجا سنتی دیالکتیکی وجود داشت که از طریق آن دانشگاه پیش رفت. دانشگاه در اروپا نه نتیجه کلیسا بلکه نتیجه چالش های درون و بیرون کلیسا بود. کلیسا علت دانشگاه نبود ولی در بستر تغییرات اجتماعی قرار داشت.

اگرچه رضاشاه به مدرن سازی ایران کمک کرد و تا سال ها در برابر این امر مقاومت می کرد، اما روشنفکران مرزی دراین باره نقش مهم تری داشتند. پس داستان تصاحب دانشگاه توسط حکومت و تبدیل آن به زائده دیوان سالاری داستان دیگری غیر از ملوک الطوایفی است. دولت پهلوی دوم نیز نسبت به تغییراتی که خودش به آن کمک کرده بود بیگانه و ناهمزمان بود. پهلوی لزوم تغییر جامعه را درک کرده بود اما از جایی به بعد دیگر نتوانست با این منطق همراه شود. من در کتاب «تاریخ دانشگاه در ایران» بیشتر تلاش کردم ساختارها را پررنگ کنم. چون در زمان تالیف این کتاب ساختارها مرا اذیت می کرد و محدودیت ها را می دیدم. اما اکنون به نظرم عاملیت اجتماعی می تواند موثر باشد. در کتاب کنشگران دانشگاهی را در نظر داشتم. در بخشی از کتاب وقتی از انقلاب فرهنگی می گویم از مقاومت کنندگانی سخن گفتم که از پا افتادند. در بخش دیگری از کتاب بیان شده که وقتی استقلال دانشگاه مشکل می شود و هیات امنا منحل می شود دکتر کاتوزیان و حقوقدانان طرح قانونی تاسیس کردند که بر اساس آن مدیریت دانشگاه باید توسط گروه های آموزشی انتخاب شود. پس در بخش هایی از کتاب به برخی از این مقاومت ها اشاره شده است.

دانشگاه را از نظر مدیریت حرفه ای، استقلال و ارتباط با جامعه و دنیا ناکارآمد و برنامه درسی را نیز دراین باره به صورت متمرکز تدوین کردند. نتیجه این دانشگاه بیکاری دانشگاهیان بود. ساختار اقتصاد ما نیز که بر اساس اقتصاد نفتی و رانتی است دانش نمی خواهد، پس یقه دانشگاه را می گیرند که چرا دانشگاه شغل ایجاد نمی کند. گویی اگر انقلاب فرهنگی دومی رخ دهد مشکل حل می شود. نهنگ ها در اقیانوس پرورش می یابند ولی ما اقیانوسی نداشتیم که نهنگ داشته باشیم. درست است که علم تابع تقاضاها نیست اما خودش گفتمانی دارد و در جامعه و دولت نفوذ می کند. علم پارادایمی است و خودش میدان قدرت و درگیری دارد. دانشگاه خود سلسله مراتب و سازوکارهای سرکوب خود را دارد. پس دانشگاه واجد خصیصه محافظه کاری در ذات علم است و نابرابری هایی ایجاد می کند و خود به بخشی از قدرت بدل می شود.

در ایران دانشگاه طرح اجتماعی نیمه تمام است. با انقلاب فرهنگی پروژه دانشگاه در ایران شکست خورده همان طور که دولت شکست خورده است. در نتیجه اکنون دانشگاه می خواهد ققنوس وار از زیر آتش بیرون بیاید. تنش هایی مهم که در تاریخ نگاری علم در ایران وجود دارد باید مورد توجه قرار گیرد. می توان گفت جامعه ایران جامعه ای است که شکست می خورد اما دوباره حرکت می کند. مسیر علم آموزی در ایران مانند مسیر دموکراسی دشوار است. من تقدیرگرا نیستم اما معتقدم جامعه ایران نمرده و حرکت می کند و در دانشگاه کارهایی می شود که به جامعه کمک می کند. اما از سوی دیگر محدودیت هایی هم هست چون تاریخ دانشگاه در ایران تاریخ گسست است تا تاریخ پیوست. دانشگاه پیوستی بر تاریخ ایران نیست و در نتیجه از جمله مسایلی که باید به آن توجه کرد این است که بدون تحمل گسست ها تاریخی به وجود نمی آید. دانشگاه بخشی از تکاپوی معطوف به تغییر در ایران است. دارالفنون در ایران پروژه خونین است چون معطوف به تاریخ تغییر است. نگاه تحولی می گوید دانشگاه در ایران نتیجه زیست بوم فرهنگی، تغییرات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی در ایران است.

این کتاب را در دهه 70 نوشتم و مساله من فهم نظم های وقایع در ایران بود تا ببینم چه اتفاقاتی در ایران رخ داده است. ما باید نظم ها و بی نظمی های ایران را بفهمیم تا دانشگاه را بفهمیم. از سوی دیگر دانشگاه را باید از طریق تاریخ اکنون فهمید. باید بدانیم که تاریخ حقایق در مقابل تاریخ گفتمان هاست. نباید چنان از تاریخ سخن بگوییم که گویی در جای خدا ایستاده ایم. هر تاریخی آکنده از گفتمان است و تاریخ نگار باید این گفتمان ها را افشا کند و از داخل پرانتز بیرون آورد. تحلیل تاریخ دانشگاه در ایران تبارشناسی و تحلیل گفتمان می خواهد.