آرشیو چهارشنبه ۹ آبان ۱۳۹۷، شماره ۵۲۳۹
زندگی
۱۳
منبرهای گیاهی

گل حسرت

استاد گیاه شناسی مان وقتی رسید به خانواده لاله، گل های معروف و مهمش را گفت تا رسید به گل حسرت. بعد از گفتن اسم علمی و توضیحات اصل و نسب و شکل و شمایلش، درباره علت نامگذاری آن گفت: چون همیشه پاییز گل می دهد و همیشه در حسرت دیدن بهار است اسمش شده گل حسرت. اما اصل داستان چیست؟

گل حسرت مثل زعفران است هم از لحاظ گیاه شناسی هم از قیافه جهت ظاهری. اگر اهل کوهنوردی باشید حتما لا به لای سنگ و صخره ها آن را دیده اید. در پاییز گل می دهد و در بهار و اوایل تابستان برگ. یعنی وقتی برگ دارد، گل ندارد و وقتی هم گل دارد بی برگ است. حسرتش برای همین است. شاید داشتن برگ و گل برای همه مان عادی باشد بس که دیده ایم، ولی وقتی فکرش را کنید حسرت هم دارد. مثل همه فرصت هایی که داشته ایم و داریم، ولی از دست شان داده ایم و می دهیم. یکی پس از دیگری. مدام آه و ناله سر می دهیم و حسرت می خوریم؛ ولی نمی خواهیم از این موقعیتی که داریم استفاده کنیم و با آن به افق های پیش رو پل بزنیم. حالا یک قدم برویم جلوتر. یک روزی هست به نام یوم الحسره. آنجا دیگر ته خط فرصت سوزی است. پشیمانی در آن روز بی فایده است. قبل از این که برسیم به آن روز حواسمان باشد فرصت های زندگی یکی یکی از دست می رود و مرگ نزدیک است. خیلی نزدیک.

کل معاجل یسال الإنظار و کل موجل یتعلل بالتسویف

آنان که وقت شان پایان یافته خواستار مهلتند و آنان که مهلت دارند کوتاهی می ورزند.[1]